English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
installation U موسسه نظامی
installations U موسسه نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
stablishment U موسسه
corporation U موسسه
establishment U موسسه
enterprises U موسسه
enterprise U موسسه
corporations U موسسه
inst U موسسه
institution U موسسه
establishments U موسسه
institutes U موسسه
instituting U موسسه
institute U موسسه
instituted U موسسه
foundation U موسسه خیریه
charities U موسسه خیریه
charity U موسسه خیریه
businesses U موسسه بازرگانی
business U موسسه بازرگانی
pawnshop U موسسه رهنی
civilian enterprise U موسسه غیرنظامی
charitable institution U موسسه خیریه
installation property U مایملک موسسه
foundress U موسسه بانیه
finance house U موسسه مالی
closed shops U موسسه کارشناسی
enterprises U موسسه اقتصادی
correctional institution U موسسه تادیبی
credit institution U موسسه اعتباری
closed shop U موسسه کارشناسی
economic unit U موسسه دولتی و ...
enterprise U موسسه اقتصادی
discount house U موسسه تنزیل
bindery U موسسه صحافی
translation agency U موسسه ترجمه
entity U موسسه مستقل
entities U موسسه مستقل
consolidation U ادغام دو یا چند موسسه
establishment U موسسه دسته کارکنان
carriers U موسسه حمل و نقل
carrier U موسسه حمل و نقل
wiring U موسسه سیم سازی
charles babbage institute U موسسه چارلز بابیج
sovkhoz U موسسه کشاورزی وروستایی
consolidation U ادغام دو یاچند موسسه
enterprises U موسسه یا بنگاه اقتصادی
joint enterprise U موسسه اقتصادی مشترک
firms U کارخانه موسسه بازرگانی
shipping agent U موسسه حمل کالا
establishments U موسسه دسته کارکنان
nonprofit firm U موسسه غیر انتفاعی
financial intermediary U موسسه مالی واسطه
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
firmest U کارخانه موسسه بازرگانی
jobholder U عضو ثابت موسسه
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
firm U کارخانه موسسه بازرگانی
firmer U کارخانه موسسه بازرگانی
enterprise U موسسه یا بنگاه اقتصادی
social welfare U موسسه رفاه اجتماعی
social service U موسسه تعاون اجتماعی
international organisation for standard U موسسه بین المللی استاندارد
principal U رئیس موسسه اثاثه ارثی
principals U رئیس موسسه اثاثه ارثی
firmest U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firmer U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firm U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms U واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
contracting carrier U موسسه حمل و نقل موردقرارداد
actual carrier U موسسه حمل و نقل واقعی
social audit U ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
clearinghouse U موسسه تهاتری لندن انبار
american national standards institute U موسسه ملی استانداردهای امریکا
common carrier U موسسه حمل و نقل عمومی
private enterprise U اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
interoffice U مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
business combination U ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
haute couturer U موسسه طراحی لباس ومد بانوان
corporation U شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
outsiders U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsider U موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
corporations U شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
discount house U موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
net net worth U ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
entrepreneurs U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur U مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
institute for U professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
house organ U مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
admin U تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
ieee U Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00 U مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
pyramiding U سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
service U نظامی
serviced U نظامی
martial U نظامی
warlike U نظامی
military U نظامی
fort U دژ نظامی
mil U نظامی
martin U نظامی
soldier U نظامی
soldiers U نظامی
winery U کارخانه شراب سازی موسسه شراب کشی
the sabre U نیروی نظامی
council ofwar U شورای نظامی
military court U دادگاه نظامی
military intervention U مداخله نظامی
military justice U دادسرای نظامی
military justice U دادرسی نظامی
military occupational speciality U کد تخصصی نظامی
military platform U سکوی نظامی
military posture U وضعیت نظامی
military intelligence U اطلاعات نظامی
counter military U ضد عملیات نظامی
soldiery U نیروی نظامی
the military profession U کار نظامی
defense information U اطلاعات نظامی
strategic map U نقشه نظامی
court material U دادگاه نظامی
court martiall U شورای نظامی
court martiall U دادگاه نظامی
spirit de corps U غرور نظامی
military grid U شبکه نظامی
court martial U دادگاه نظامی
military psychology U روانشناسی نظامی
detention barrack U بازداشتگاه نظامی
military training U تعلیم نظامی
saluting U احترام نظامی
salutes U احترام نظامی
saluted U احترام نظامی
salute U احترام نظامی
guest houses U مهمانسرای نظامی
guest house U مهمانسرای نظامی
neck cloth U کاشکول نظامی
necker chief U کاشکول نظامی
prisidio U قلعه نظامی
provost marshal U قاضی نظامی
military training U اموزش نظامی
army attache U وابسته نظامی
army staff U ستاد نظامی
military services U قسمتهای نظامی
campound U کمپ نظامی
military specifications U خصوصیات نظامی
by military force U با نیروی نظامی
military specifications U کدتخصصی نظامی
military spending U مخارج نظامی
military strategy U استراتژی نظامی
attache U وابسته نظامی
articles of war U قانون نظامی
military testament U وصیتنامه نظامی
councils of war U شورای نظامی
dressing parade U مشق نظامی
military resources U منابع نظامی
military adviser U مستشار نظامی
military advisor U مستشار نظامی
military area U منطقه نظامی
military assistance U کمک نظامی
to attain a great age U به سن بالارسیدن [نظامی ]
field colours U پرچم نظامی
military attache U وابسته نظامی
military body U هیئت نظامی
military comission U هیئت نظامی
field colors U پرچم نظامی
Military operations. U عملیات نظامی
invasion currency U پول نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com