Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
time honored
U
مورد احترام بعلت قدمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
esteemed
U
فرد مورد احترام
Ferdowsi is held in the greatest respect.
U
فردوسی مورد احترام فراوان است
ancientness
U
قدمت
archaism
U
قدمت
oldness
U
قدمت پیری
primordiality
U
قدمت بسیار
antiquity
U
روزگار باستان قدمت
antiquities
U
روزگار باستان قدمت
dendrochronology
U
دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
ager
U
نوعی ماشین بخار جهت ثابت کردن رنگ ها و افزایش ظاهری قدمت فرش
gem-set rug
U
قالچه جواهر نشان
[بیشتر در هند رواج داشته و قدمت آن به بیش از صد سال می رسد.]
on account of
U
بعلت
owing to
U
بعلت
by reason of
U
بعلت
due to
U
بعلت
appraisal
U
ارزش فرش که عموما با قدمت، وضعیت ظاهری، طرح، رنگ، یکنواختی و هماهنگی سنجیده می شود
whenas
U
بعلت اینکه
on
U
بعلت بطرف
guardian by nurture
U
قیم بعلت پرورش
posteriori
U
با پی بردن ازمعلول بعلت
conk out
<idiom>
U
بعلت خستگی به خواب رفتن
seizes
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seize
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
finality
U
اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
seized
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
cenogenesis
U
تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
aphonia
U
فقدان صدا یا خفگی ان بعلت فلج تارهای صوتی
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
blows
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
blow
U
ناتوانی بعلت فشار مسابقه اتومبیلرانی یا نقص فنی
take over
U
بدست اوردن توپ از چنگ حریف بعلت خطا
hydrogen embrittleness
U
فقدان چقرمگی بعلت وجودهیدروژن در داخل جسم میباشد
aposteriori
U
از معلول بعلت رسیده از مخلوق بخالق پی برده استنتاجی
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
attaint
U
محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
frozen assets
U
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
nominative appositive
U
اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
man down
U
بازی با یک نفر کمتر از عده معمولی بعلت اخراج یک بازیگر
season cracking
U
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
nominative subject
U
اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
avianize
U
ضعیف کردن ویروس بعلت کشت مکرر در جنین جوجه
bronchial asthma
U
تنگی نفس که بعلت انقباض عضلات جدارقصبه الریه ایجاد میشود
bumpers
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumper
U
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
striking off the roll
U
اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
bedsore
U
زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
walkover
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkovers
U
برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
fragment
U
[فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
curtseying
U
احترام
curtsied
U
احترام
curtsies
U
احترام
curtsy
U
احترام
curtsying
U
احترام
ennoblement
U
احترام
curtsey
U
احترام
disrespectable
U
بی احترام
greetings
U
احترام
respectfulness
U
احترام
honor
U
احترام
respectability
U
احترام
revere
U
احترام
revered
U
احترام
reveres
U
احترام
revering
U
احترام
obeisance
U
احترام
worshipless
U
بی احترام
obeisances
U
احترام
reverentially
U
با احترام
reverence
U
احترام
honourableness
U
احترام
greeting
U
احترام
regards
U
احترام
regarded
U
احترام
tributes
U
احترام
tribute
U
احترام
regard
U
احترام
reverently
U
با احترام
amnesia
U
ضعف حافظه بعلت ضعف یا بیماری مغزی فراموشی
foreclose
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosing
U
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
honouring
U
احترام کردن به
honours
U
احترام کردن به
self esteem
U
احترام بنفس
saluted
U
احترام گذاشتن
salutes
U
احترام نظامی
piping the side
U
احترام با سوت
honored
U
احترام کردن به
honour
U
احترام کردن به
honors
U
احترام کردن به
honoured
U
احترام کردن به
honoring
U
احترام کردن به
irrespective
U
احترام نگذار
As a mark of respect ( esteem) .
U
بعلامت احترام
saluted
U
احترام نظامی
venerableness
U
احترام ارجمندی
to hold in respect
U
احترام کردن
to hold in respect
U
احترام گزاردن به
to look up
U
احترام گذرادن
to the color
U
شیپور احترام
veneration
U
احترام نیایش
irreverence
U
عدم احترام
guard of honor
U
گارد احترام
reverence
U
احترام گذاردن
deferential
U
از روی احترام
venerator
U
احترام کننده
salute
U
احترام نظامی
worshipful
U
شایسته احترام
salute
U
احترام گذاشتن
self respect
U
احترام بخود
venerability
U
احترام ارجمندی
saluting
U
احترام نظامی
saluting
U
احترام گذاشتن
greeting
U
احترام کننده
homage
U
ادای احترام
respect
U
مراجعه احترام
respect
U
احترام گذاشتن به
respects
U
مراجعه احترام
respects
U
احترام گذاشتن به
respectable
U
قابل احترام
greetings
U
احترام کننده
hold in respect
U
احترام گذاشتن به
honor
U
احترام کردن به
respectful
U
پر احترام ابرومند
hand salute
U
احترام با دست
salutes
U
احترام گذاشتن
in deference to
U
به پاس احترام
look up to
<idiom>
U
احترام گذاشتن به
deference
U
تمکین احترام
karachoph design
U
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
respect
U
احترام محترم شمردن
revere
U
احترام گذارندن حرمت
honorable
U
لایق احترام شرافتمندانه
venerates
U
ستایش و احترام کردن
respects
U
احترام محترم شمردن
violated
U
هتک احترام کردن
venerating
U
ستایش و احترام کردن
respectfulness
U
رعایت احترام وادب
venerated
U
ستایش و احترام کردن
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
estimably
U
بطور قابل احترام
officer of the guard
U
افسر گارد احترام
national salute
U
احترام به پرچم ملی
venerate
U
ستایش و احترام کردن
revering
U
احترام گذارندن حرمت
interment flag
U
پرچم احترام شهدا
violates
U
هتک احترام کردن
reveres
U
احترام گذارندن حرمت
revered
U
احترام گذارندن حرمت
violate
U
هتک احترام کردن
to do homage
U
ادای احترام کردن
respect
[for somebody or something]
U
احترام
[به کسی یا چیزی]
In deference to public opinion.
U
به احترام افکار عمومی
to pay homage
U
ادای احترام کردن
venerable
U
قابل احترام ارجمند
to the color
U
شیپور احترام پرچم
to do make or pay obeisance to
U
بکسی احترام گزاردن
to render homage
U
ادای احترام کردن
side honors
U
مراسم ادای احترام در میزپاس
irreverend
U
ناشایسته برای احترام گذاری
side boy
U
گارد احترام میز پاس
defer
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
deferring
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
to do homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
a person of high standing
U
آدمی بالا مقام
[پر احترام]
to pay homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
to render homage to somebody
U
به کسی ادای احترام کردن
defers
U
تسلیم شدن احترام گذاردن
stand in awe of
<idiom>
U
احترام قائل شدن برای
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
One must uphold ones dignity.
U
احترام هر کسی دست خودش است
to hold somebody in esteem
U
برای کسی احترام قائل شدن
You must have respect for your promises.
U
باید بقول خودتان احترام بگذارید
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
complimentary mourning
U
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد
slutsky theorem
U
براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
spall
U
تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
attention to port
U
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
to hold somebody in respect
[to hold somebody in high regard ]
U
کسی را محترم داشتن
[احترام گذاشتن به کسی]
unseasonable
U
بی مورد
open to question
<adj.>
U
مورد شک
instances
U
مورد
unseasonably
U
بی مورد
oportuneness
U
مورد
occasion
U
مورد
inopportune
U
بی مورد
instance
U
مورد
occasions
U
مورد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com