English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
microorganism U موجود ذره بینی
microorganisms U موجود ذره بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
delivery forecast U پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
Other Matches
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
available U موجود
entity U موجود
extant U موجود
in store U موجود
handy U موجود
handiest U موجود
stock U موجود
handier U موجود
inesse U موجود
bound U موجود
to the fore U موجود
disposal U موجود
existing U موجود
existent U موجود
entities U موجود
lives U موجود
life U موجود
on hand U موجود
stocked U موجود
going U موجود
records available U اطلاعات موجود
present U موجود اماده
biotype U موجود همزیست
to have in stock U موجود داشتن
available goods U کالاهای موجود
presenting U موجود اماده
status quo U وضع موجود
spot goods U کالاهای موجود
wight U موجود زنده
thing U لباس موجود
effective strength U استعدادرزمی موجود
existing circumstances U شرایط موجود
presented U موجود اماده
fleet in being U ناوگان موجود
available balance U مانده موجود
real U واقعی موجود
inexistent U غیر موجود
gremlin U موجود وهمی
gremlins U موجود وهمی
availability U موجود بودن
presents U موجود اماده
to be there U موجود بودن
ready money U پول موجود
freeing U موجود در دیسک یا حافظه
water hardness U [میزان املاح موجود در آب]
on hand U وسایل موجود درانبار
organism U ترکیب موجود زنده
organisms U ترکیب موجود زنده
supermen U موجود مافوق انسان
clara U هدف موجود نیست
nonentity U چیز غیر موجود
stock accounting U حساب کالاهای موجود
dermatome U قسمت خارجی یک موجود
free U موجود در دیسک یا حافظه
freed U موجود در دیسک یا حافظه
biogenic U موجد موجود زنده
polyembryony U موجود چند جنینی
built in U موجود در داخل چیزی
frees U موجود در دیسک یا حافظه
superman U موجود مافوق انسان
nonentities U چیز غیر موجود
uric U موجود در ادرار پیشابی
hygroscopic moisture U رطوبت موجود در هوا
virtual U موجود بالقوه تقدیری
extant U نسخهء موجود و باقی
hemophile U موجود خون دوست
preexistent U ازلیت موجود از قبل
available supply rate U نواخت اماد موجود
anaerobe U موجود غیر هوازی
all available U تمام توپخانه موجود
undertone U ته صدا موجود در زمینه
The root of exisiting differences. U ریشه اختلافات موجود
undertones U ته صدا موجود در زمینه
back order U اماد غیر موجود
being U موجود زنده شخصیت
humus U موار الی موجود در خاک
hydrotaxis U واکنش موجود زنده نسبت به اب
satyrs U موجود نیمه انسان ونیمه بز
hypostasis U موجود فرضی حالت تعلیق
latent U اضافه ازفرفیت بار موجود
taxis U واکنش موجود زنده در برابرگرایش
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
solute U جسم حل شده موجود در محلول
satyr U موجود نیمه انسان ونیمه بز
symbiont U موجود زنده اجتمای یا همزی
humidity U میزان بخار اب موجود درهوا
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
NO VACANCIES U اتاق خالی موجود نیست.
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
banshee U موجود وهمی بشکل روح
banshees U موجود وهمی بشکل روح
avaiiability U موجود بودن بدرد خوردن
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
menu U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
ubiquitous U همه جا حاضر موجود درهمه جا
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
menus U لیستی از انتخابهای اولیه موجود
halobiont U موجود زیست کننده دراب شور
availability edit U بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
line item U اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
background U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
nucleon U پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
We dont have it in stock . U این جنس موجود نیست ( نداریم )
radicalism U اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
There are no tickets available for tonight . U بلیط برای امشب موجود نیست
keratin U ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
addressability U کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
abiogenesis U ایجاد موجود زنده از موادبی جان
backgrounds U اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
intravenously U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
zap U حذف داده موجود در فضای کاری
zaps U حذف داده موجود در فضای کاری
set up U انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
cybercafe U نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
intravenous U موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
zapping U حذف داده موجود در فضای کاری
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sylph U روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
zapped U حذف داده موجود در فضای کاری
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
stare decisis U قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
net storage U انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
gamodeme U نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
aprFs-ski U فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
dock warrant U سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
This is the oldest Persian script in existence. U این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
To preserve the status quo . U وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
backtab U برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
anticatalyst U مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
genes U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
victualling bill U پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
gene U عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
metabolisms U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
metabolism U تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
fix U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
fixes U تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
subject to being unsold U فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
prtsc U کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
terpene U هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
formalism U اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
riparian law U قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
parabiosis U برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
short lot U کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
proprioceptive U تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
symbion U موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
set up U برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
real memory U حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
analogues U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
share U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shares U پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analog U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
geneva stop U کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
spellcheck U بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
analogue U مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
topology U که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
fullest U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
drawbore U کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
full U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
analogues U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
ageing U ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
analogue U مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
flagellant U کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
infusionism U اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
fusible read only memory U MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
Ouroboros U نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com