English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
stocked U موجودی موجودی کالا
stock U موجودی موجودی کالا
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
overstock U زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
administering U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
process U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
enabling U تهیه کردن برای
conserve U کنسرو تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
programs U برنامه تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
effigies U تمثال تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
enable U تهیه کردن برای
extemporised U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
preparations U تهیه کردن اتش
conserving U کنسرو تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
process U تهیه و تولید کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
conserves U کنسرو تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
programme U برنامه تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
bill U تهیه کردن صورتحساب
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
drafts U تهیه کردن پیش نویس
aminister U تهیه کردن بکار بردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
put out U تهیه کردن اشفته کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
holding U موجودی
stocked U موجودی
stock U موجودی
assets U موجودی
storing U موجودی
store U موجودی
minimum stock level U موجودی
supplies U موجودی
balance in hand U موجودی
repertoire U موجودی
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
surplus stock U موجودی اضافی
stock accounting U حسابداری موجودی
stock account U حساب موجودی
idle stock U موجودی بی مصرف
stocked U موجودی ذخیره
exhaust bin level U فاقد موجودی
surplus stock U موجودی مازاد
complete inventory U موجودی کامل
quick assets U موجودی نقدشو
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory management U مدیریت موجودی
stock audit U حسابرسی موجودی
stock adjustment U تطبیق موجودی
consumable stock U موجودی مصرفی
stock adjustment U تعدیل موجودی
supplied U موجودی لزوم
continuous inventory U موجودی مستمر
excess stock U موجودی مازاد
stocked U به موجودی افزودن
stock U موجودی انبار
supplying U موجودی لزوم
supply U موجودی جایگیرموقتی
exhaust bin level U اتمام موجودی
supplied U موجودی جایگیرموقتی
reserve stock U موجودی ذخیره
active stock U موجودی فعال
danger warning level U حداقل موجودی
safety stock U موجودی تضمینی
stocked U موجودی انبار
stock U موجودی ذخیره
valuation of stock U ارزیابی موجودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com