English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
efective U موثر قابل اجرا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
operative U قابل استفاده موثر
operatives U قابل استفاده موثر
utilisable [British] <adj.> U قابل اجرا
useful <adj.> U قابل اجرا
utilizable <adj.> U قابل اجرا
effective U قابل اجرا
usable <adj.> U قابل اجرا
suitable <adj.> U قابل اجرا
executable U قابل اجرا
practicable <adj.> U قابل اجرا
enforcible U قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل اجرا
makable <adj.> U قابل اجرا
workable <adj.> U قابل اجرا
executable <adj.> U قابل اجرا
executory U قابل اجرا
appropriate [for an occasion] <adj.> U قابل اجرا
functional <adj.> U قابل اجرا
practical <adj.> U قابل اجرا
proper <adj.> U قابل اجرا
purpose-built <adj.> U قابل اجرا
purposeful <adj.> U قابل اجرا
purposive <adj.> U قابل اجرا
utilitarian [useful] <adj.> U قابل اجرا
applicable <adj.> U قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل اجرا
manageable <adj.> U قابل اجرا
convenient <adj.> U قابل اجرا
achievable <adj.> U قابل اجرا
accomplishable U قابل اجرا
enforceable U قابل اجرا
contrivable <adj.> U قابل اجرا
doable <adj.> U قابل اجرا
practicable U قابل اجرا
feasible <adj.> U قابل اجرا
makeable <adj.> U قابل اجرا
to go into effect U قابل اجرا شدن
to inure U قابل اجرا شدن
unenforceable U غیر قابل اجرا
apply U قابل اجرا بودن
executable form U شکل قابل اجرا
executable form U فرم قابل اجرا
inapplicable U غیر قابل اجرا
facile U باسانی قابل اجرا
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
to take effect U قابل اجرا شدن
to come into operation U قابل اجرا شدن
inexecutable <adj.> U غیر قابل اجرا
applicable law U قانون قابل اجرا
applying U قابل اجرا بودن
unfeasible <adj.> U غیر قابل اجرا
come into operation U قابل اجرا شدن
come to effect U قابل اجرا شدن
impracticable <adj.> U غیر قابل اجرا
applies U قابل اجرا بودن
inexecutable U غیر قابل اجرا
inapplicable U غیر قابل اجرا نامناسب
binds U به صورتی که قابل اجرا باشد
pracitcable U قابل اجرا صورت پذیر
bind U به صورتی که قابل اجرا باشد
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
to enter into force as from U قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
aix U ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
irreversible process U پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
portable U برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
reprogram U تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
run duration U کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
Taligent U سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
machines U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
devices U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
virus U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
viruses U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
ScriptX U ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
executive agreement U موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
conventional RAM U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
feckful U موثر
moving U موثر
efficient U موثر
affecting U موثر
efficacious U موثر
touching U موثر
pithy U موثر
forceful U موثر
lived U موثر
effective U موثر
perficient U موثر
telling U موثر
forcible U موثر
weighty U موثر
weightiest U موثر
weightier U موثر
climacteric <adj.> U موثر
live U موثر
operational U موثر
drastic U موثر
active U موثر
fruitier U موثر
drastically U موثر
fruitiest U موثر
fruity U موثر
punchiest U موثر
punchier U موثر
affective U موثر
impressive U موثر
pivotal U موثر
punchy U موثر
effectual U موثر
operant U موثر
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
active component U مولفه موثر
effective radius U شعاع موثر
effective treatment U تسویه موثر
live data U داده موثر
ineffective U غیر موثر
active current U شدت موثر
effective porosity U تخلخل موثر
effective current U جریان موثر
effective size U اندازه موثر
an active remedy U چاره موثر
effective field U میدان موثر
clear span U دهانه موثر
effective stress U تنش موثر
effective stimulus U محرک موثر
effective width U عرض موثر
effective temperature U دمای موثر
effective throat U گلوگاه موثر
stunt advertising U تبلیغ موثر
effective time U زمان موثر
effective time U مدت موثر
effective span U دهانه موثر
effective shear U برش موثر
active power U توان موثر
effective area U سطح موثر
active plate U صفحه موثر
effective diameter U قطر موثر
effective demand U تقاضای موثر
effective damage U ضایعات موثر
effective damage U خسارت موثر
effective value U جریان موثر
affectingly U بطور موثر
effective address U نشانی موثر
effective collision U برخورد موثر
effective charge U بار موثر
effective capacity U فرفیت موثر
effective force U نیروی موثر
active material U ماده موثر
actual output U دبی موثر
forcefully U بطور موثر
movingly U بطور موثر
impressively U بطور موثر
active element U مولفه موثر
effective range U برد موثر
effective rainfall U بارندگی موثر
effective pressure U فشار موثر
effective power U توان موثر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com