English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
selsyn U موتور همزمان
synchronous motor U موتور همزمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
processor U به صورت همزمان همزمان کار کند
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
contemporary U همزمان
synchronic U همزمان
concurrent U همزمان
simultaneous U همزمان
parallel U همزمان
coincidentally U همزمان
simultaneously U همزمان
proportional U همزمان
synchronous U همزمان
synchronizer U همزمان گر
contemporaries U همزمان
parallelled U همزمان
isochrone U همزمان
isochronous U همزمان
parallelling U همزمان
parallels U همزمان
paralleling U همزمان
paralleled U همزمان
synchronous communication U ارتباط همزمان
coincides U همزمان بودن
coinciding U همزمان بودن
synchronous condenser U خازن همزمان
synchronous generator U مولد همزمان
synchronous vibrator U لرزه گر همزمان
synchronized sweep U روبش همزمان
synchronization U همزمان سازی
synchroscope U همزمان نما
synchronous device U دستگاه همزمان
synchronised U همزمان کردن
coincided U همزمان بودن
coincide U همزمان بودن
synchronous impedance U ناگذرایی همزمان
synchronous admittance U گذرایی همزمان
synchronous phase advance U خازن همزمان
synchronous network U شبکه همزمان
synchronous operation U عملیات همزمان
synchronous reactance U راکتانس همزمان
synchronous speed U سرعت همزمان
synchronous telegraphy U تلگراف همزمان
synchronous transmission U انتقال همزمان
synchronous machine U ماشین همزمان
synchronous transmission U مخابره همزمان
synchronizing U همزمان سازی
concurrent validity U اعتبار همزمان
simultaneous extinction U خاموشی همزمان
concurrent U تقریباگ همزمان
simultaneity U همزمانی همزمان
concurrent U همرو همزمان
concurrently U اجرای همزمان
concentred elimination U حذف همزمان
concentred exchange U تبادل همزمان
concentred reaction U واکنش همزمان
concurrent execution U اجرای همزمان
concurrent operation U عملکرد همزمان
concurrent processing U پردازش همزمان
simultaneous processing U پردازش همزمان
concurrent variation U تغییر همزمان
concurrent reinforcement U تقویت همزمان
concurrent training U اموزش همزمان
synchronizes U همزمان کردن
synchrinized U همزمان بودن
synchronising U همزمان کردن
synchronic U همگاه همزمان
syncheronous communications U مخابره همزمان
synchronises U همزمان کردن
synchronize U همزمان کردن
parallels U که همزمان ارسال می شوند
full duplex U پروتکل دوسوی همزمان
held ball U گرفتن همزمان توپ
parallelling U که همزمان ارسال می شوند
parallelling U که همزمان ارسال شود
concurrent programming U برنامه نویسی همزمان
horizontal synchronizing U همزمان ساز افقی
parallels U که همزمان ارسال شود
concurrent program execution U اجرای همزمان برنامه
synchronizing torque U گشتاور پیچشی همزمان
synchronizing signal U پیام همزمان ساز
synchronizing separator U جداکننده همزمان سازی
simultaneous input/output U ورودی و خروجی همزمان
simultaneous color television U تلویزیون رنگی همزمان
synchronizing pulses U ضربههای همزمان سازی
acoustic synchronizer U همزمان ساز صوتی
synchronizer U دستگاه همزمان کننده
binary synchronous communication U ارتباطات همزمان دودویی
coincident penalty U پنالتی همزمان دو تیم
compatability U قابلیت کار همزمان
paralleled U که همزمان ارسال شود
parallelled U که همزمان ارسال می شوند
parallelled U که همزمان ارسال شود
paralleled U که همزمان ارسال می شوند
paralleling U که همزمان ارسال می شوند
two way simultaneous operation U عملکرد همزمان دو طرفه
paralleling U که همزمان ارسال شود
volley fire U پرتاب همزمان گلوله ها با هم
parallel U که همزمان ارسال شود
parallel U که همزمان ارسال می شوند
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
mainframe computer U مانند تعداد عملوند همزمان
burst U پیام همزمان ساز رنگ
overlap processing U اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
duplexes U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplexes U ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex U ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
bisync U synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
duplex U ارسال داده در دو جهت همزمان
color sync signal U پیام همزمان ساز رنگ
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
simultaneous U باهم واقع شونده همزمان
bursts U پیام همزمان ساز رنگ
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronizing limiter U لامپ مراقب همزمان سازی
synchronises U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
immediate U عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود.
petri nets U مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
doubled U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled up U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
operand U عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود
multiple foul U خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
tandem U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
double U گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
synchronize U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
synchronised U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
tandems U وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
synchronising U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
simultaneous U آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
simultaneous U دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند
synchronizes U همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت
paralleled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
interleaving U به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند
simultaneous U ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
sdlc U Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان
pseudostereo U ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
isochronal U همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
parallel U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multi tasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
coresident U دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند
paralleling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallels U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
multitasking U همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
parallelled U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallelling U که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
parallelled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
duplexes U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
paralleled U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
duplex U مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
parallels U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternate U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
parallelling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
mac U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
macs U کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن
paralleling U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
alternates U که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
coordination U سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند
parallel U کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
multi programming U سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
arithmetic U عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان
parallelled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallelling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
chord keying U عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
multitasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
vector U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
concurrent jurisdiction U رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
parallels U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
vectors U پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
parallel U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
multi tasking U توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
paralleled U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
paralleling U تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
frees U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
interleaved U بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
freed U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
freeing U حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
secondary U کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
jet engines U موتور جت
machinery U موتور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com