English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
turbojet U موتور توربوجت
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
h engine U موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
bridgeheads U دفاع ازقسمت عقب پل
bridgehead U دفاع ازقسمت عقب پل
severalty U مجزایی
severance U جدایی مجزایی
Jesuit architecture U معماری مجزایی
turbojet U توربوجت
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
encirclement U احاطه دشمن احاطه کردن
channeling U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channelled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queued U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queues U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
bed levels U نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
cpu time U مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
central U متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
orion U نوعی هواپیمای چهارموتوره ملخ دار ضد زیردریایی باموتور توربوجت
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
headquarters U شعبه مرکزی اداره مرکزی
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
paching central U سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
out flank U دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
formant U متشکل
organized U متشکل
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
organize U متشکل کردن
unaligned U غیر متشکل
organising U متشکل کردن
organizing U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
endarch U متشکل در خارج
straddling U احاطه هدف از نظر سمتی احاطه سمتی هدف
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
party U دسته متشکل جمعیت
bitty U متشکل از قطعات ریز
reorganizes U دوباره متشکل کردن
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
surround U احاطه
cincture U احاطه
encompassment U احاطه
circumambiency U احاطه
environment U احاطه
environments U احاطه
siege U احاطه
circumfusion U احاطه
bracket U احاطه
surrounds U احاطه
envelopment U احاطه
sieges U احاطه
surrounded U احاطه
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
flanking U احاطه جناحی
besets U احاطه کردن
envelopment U احاطه قائم
inclip U احاطه کردن
enveloping U احاطه قائم
beset U احاطه کردن
flanked U احاطه جناحی
environ U احاطه کردن
hemming U احاطه کردن
hemmed U احاطه کردن
hem U احاطه کردن
enwind U احاطه کردن
flank U احاطه جناحی
envelops U احاطه کردن
envelops U احاطه قائم
encirclement U عمل احاطه
circumambient U احاطه کننده
ice bound U احاطه شده از یخ
imbosom U احاطه کردن
insphere U احاطه کردن
icebound U احاطه شده از یخ
beleaguer U احاطه کردن
compassable U احاطه کردنی
palest U احاطه کردن
paler U احاطه کردن
pale U احاطه کردن
encirclement U احاطه دورانی
ring U احاطه کردن
laager U احاطه کردن
embracement U احاطه دربرداشتن
circumfluent U احاطه کننده
double envelopment U احاطه دو طرفه
straddles U احاطه هدف
encompasses U احاطه کردن
encompassed U احاطه کردن
encompass U احاطه کردن
encircling U احاطه کردن
hoops U احاطه کردن
hoop U احاطه کردن
encircles U احاطه کردن
contain U احاطه دشمن
encircled U احاطه کردن
encompassing U احاطه کردن
single envelopment U احاطه یک طرفه
to hem in U احاطه کردن
ensphere U احاطه کردن
straddled U احاطه هدف
vertical envelopement U احاطه قائم
whelm U احاطه کردن
straddle U احاطه هدف
turning movement U احاطه دورانی
circuit U احاطه کردن
circuits U احاطه کردن
boxes U احاطه کردن
box U احاطه کردن
contained U احاطه دشمن
hedge U احاطه کردن
hedged U احاطه کردن
enveloped U احاطه کردن
envelop U احاطه قائم
hedges U احاطه کردن
girdled U احاطه کردن
envelop U احاطه کردن
girdle U احاطه کردن
enveloped U احاطه قائم
girdles U احاطه کردن
enveloping U احاطه کردن
contains U احاطه دشمن
hems U احاطه کردن
girdling U احاطه کردن
encircle U احاطه کردن
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
girdle U حلقه احاطه کردن
surrounding U احاطه کننده مجاور
girdling U حلقه احاطه کردن
circle U گرفتن احاطه کردن
circled U گرفتن احاطه کردن
girdles U حلقه احاطه کردن
engirdle U احاطه کردن دارابودن
circles U گرفتن احاطه کردن
circling U گرفتن احاطه کردن
girdled U حلقه احاطه کردن
orb U عالم احاطه کردن
orbs U عالم احاطه کردن
palisades U با پرچین احاطه کردن
bracketing U احاطه کردن هدف
rockbound U احاطه شده با صخره
perimeters U فضای احاطه کننده
perimeter U فضای احاطه کننده
inwreathe U با حلقه گل احاطه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com