English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
high power engine U موتور با قدرت زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
Other Matches
engine power U قدرت موتور
engine performance U قدرت موتور
augmentor U افزاینده قدرت موتور
motor output U قدرت خروجی موتور
dynamometer U قدرت موتور سنج اتومبیل
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
to piss off the wrong people <idiom> U آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
intermediate contingency U قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
blockbusters U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster U بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
motoring U گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
empowered U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers U صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
engine U موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine U موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
creativeness U قدرت خلاقه قدرت ابداع
variable geometry engine U موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
load call U وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
firing order U ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
slip ring induction motor U موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor U موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine U موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
I didnt get much sleep. U زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
single phase induction motor U موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
radar discrimination U قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect U کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed U با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
powers U قدرت
power takeoff U قدرت
powering U قدرت
strong arm U قدرت
authority U قدرت
vigour U قدرت
vis U قدرت
vim U قدرت
sovereignty U قدرت
vigor U قدرت
strenght U قدرت
zing U قدرت
ability U قدرت
nerve U قدرت
strong-arm U قدرت
tensions U قدرت
forcing U قدرت
abilities U قدرت
forces U قدرت
force U قدرت
tension U قدرت
capability U قدرت
nerves U قدرت
energies U قدرت
energy U قدرت
powered U قدرت
godown U قدرت
potency U قدرت
posse U قدرت
commanding U با قدرت
might U قدرت
will power <idiom> U قدرت
power U قدرت
inauthoritative U بی قدرت
strength U قدرت
posses U قدرت
strengths U قدرت
machinery U موتور
jet engine U موتور جت
power head U سر موتور
jet engines U موتور جت
double row U موتور
motors U موتور
motored U موتور
motor U موتور
engine U موتور
motor- U موتور
power outege U قطع قدرت
ionic strength U قدرت یونی
posse U قدرت قانونی
explosive energy U قدرت انفجار
puissance U توان قدرت
increase of power U افزایش قدرت
driving power U قدرت محرکه
prepotency U قدرت کامل
low power stage U طبقه کم قدرت
purchasing power U قدرت خرید
prepotence U قدرت کامل
saber rattling U قدرت نمایی
economic potential U قدرت اقتصادی
economic power U قدرت اقتصادی
posses U قدرت قانونی
retentivity U قدرت نگهداری
resolving power U قدرت تفکیک
effective power U قدرت موثر
refractive power U قدرت شکست
receptivity U قدرت پذیرش
emissive power U قدرت صدور
rating plate U پلاک قدرت
reflecting power U قدرت انعکاس
discourse U قدرت استقلال
discourses U قدرت استقلال
dynamism U قدرت تحرک
explosive force U قدرت انفجار
generator output U قدرت مولد
hiding power U قدرت پوشش
high power engine U موتورپر قدرت
high power microscope U میکروسکوپ پر قدرت
high power transformer U ترانسفورماتور قدرت
high power transistor U ترانزیستور قدرت
high powerd money U پول پر قدرت
power cable U کابل قدرت
horse power U قدرت اسب
power switch U کلید قدرت
heavy current circuit breaker U کلید قدرت
input power U قدرت ورودی
palgwe U فوق قدرت
great power U کشور با قدرت
gripping power U قدرت مهارکنندگی
heam yoei vooly U تئوری قدرت
sight U قدرت دید
pi accepting U قدرت پی پذیری
sights U قدرت دید
fluxing power U قدرت سیلان
power consumption U مصرف قدرت
fire power U قدرت تیراندازی
stock-cars U قدرت و دوام
power structure U ساخت قدرت
power supplay U منبع قدرت
staying power U طاقت قدرت
fire power U قدرت اتش
fasces U قدرت مجازات
power test U ازمون قدرت
power transmission U انتقال قدرت
imperium U قدرت مطلقه
power stroke U مرحله قدرت
power source U منبع قدرت
power loss U گمگشتگی قدرت
stock-car U قدرت و دوام
stock car U قدرت و دوام
monopoly power U قدرت انحصاری
power dissipation U اتلاف قدرت
power distribution U پخش قدرت
power factor U ضریب قدرت
power function U تابع قدرت
power loss U تلف قدرت
low power transistor U ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
scattering power U قدرت پراکندگی
creativity U قدرت ابداع
powering U قدرت نیرو
will-power U قدرت اراده
authority figure U مظهر قدرت
powered U قدرت نیرو
power U قدرت نیرو
leverage U قدرت نفوذ
on U در اوج قدرت
acidity U قدرت اسیدی
like a ton of bricks <idiom> U به شدت یا با قدرت
power failure U قطع قدرت
power failures U قطع قدرت
almightiness U قدرت کامل
authority symbol U نماد قدرت
powers U قدرت نیرو
heavens U قدرت پروردگار
creativity U قدرت خلاقه
voltage source U منبع قدرت
authority U مرجع قدرت
will to power U قدرت خواهی
world power U قدرت دنیوی
world power U قدرت جهانی
bond strength U قدرت پیوند
benumb U بی قدرت کردن
bearing capacity U قدرت تحمل
basicity U قدرت بازی
enterprise U قدرت اقدام
enterprises U قدرت اقدام
heaven U قدرت پروردگار
hands U قدرت توپگیری
firepower U قدرت شلیک
magnitude U شدت قدرت
cans U قدرت داشتن
canning U قدرت داشتن
can U قدرت داشتن
solvency U قدرت حلالپوشی
authoritarianism U قدرت طلبی
rods U میله قدرت
rod U میله قدرت
fullest U تمام قدرت
full U تمام قدرت
authoritarian U قدرت طلب
authoritarians U قدرت طلب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com