English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
commodity agreement U موافقتنامه کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
executive agreement U موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
potsdom agreement U موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european monetary agreement U موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
agreement U موافقتنامه
agreements U موافقتنامه
letter of agreement U موافقتنامه
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
labor agreement U موافقتنامه کار
trade agreement U موافقتنامه تجارتی
administrative approval U موافقتنامه اداری
gentelmen's agreement U موافقتنامه دوستانه
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
international date line U خط موافقتنامه بین المللی
final protocol U مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
clearing agreement U موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
cartels U موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
cartel U موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
He closed the door against the peace agreement. U تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
swap agreement U موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
article U کالا
articles U کالا
cargoes U کالا
cargo U کالا
produced U کالا
ware U کالا
wares U کالا
goods U کالا
traffick U کالا
stuffed U کالا
mercery U کالا
produce U کالا
object of sale U کالا
stuffs U کالا
good U کالا
mattering U کالا
chattel U کالا
mattered U کالا
product U کالا
products U کالا
matter U کالا
matters U کالا
commodities U کالا
commodity U کالا
stuff U کالا
produces U کالا
material U کالا
merchandise U کالا
traffic U کالا
trafficked U کالا
traffics U کالا
materials U کالا
trafficking U کالا
storeroom U انبار کالا
stowage U انبار کالا
stock room U انبار کالا
interchanges U مبادله کالا
commodity exchange U بورس کالا
interchanging U مبادله کالا
order for goods U سفارش کالا
traffics U مبادله کالا
trafficking U مبادله کالا
commodity U کالا جنس
trafficked U مبادله کالا
traffic U مبادله کالا
lien on goods U حق حبس کالا
sampled U نمونه کالا
sample U نمونه کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
interchanged U مبادله کالا
stock requisition U درخواست کالا
copper alloy U همبسته کالا
commodity flow U جریان کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity code U علامت کالا
commodity code U شماره کالا
commodity code U رمز کالا
commodity broker U واسطه کالا
bill of goods U صورت کالا
commodity broker U دلال کالا
commodities exchange U بورس کالا
collection of goods U دریافت کالا
commodity market U بازار کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
interchange U مبادله کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
consignor U فرستنده کالا
showroom U نمایشگاه کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
mock up U مدل کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
handling of goods U جابجایی کالا
warehouses U انبار کالا
samples U نمونه کالا
barter U دادوستد کالا
inventories U موجودی کالا
bartered U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
glut U فراوانی کالا
hold U انبار کالا
depot U انبار کالا
holds U انبار کالا
glut U وفور کالا
inventory U موجودی کالا
gluts U فراوانی کالا
gluts U وفور کالا
inventory U صورت کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
fate of goods U وضعیت کالا
barters U دادوستد کالا
fairest U نمایشگاه کالا
fairer U نمایشگاه کالا
fairs U نمایشگاه کالا
fair U نمایشگاه کالا
depots U انبار کالا
commodities U کالا جنس
warehouse U انبار کالا
draft U بسته کالا
drafted U بسته کالا
drafts U بسته کالا
goods received note U برگه دریافت کالا
handling charges U هزینههای جابجایی کالا
objected U کالا اعتراض کردن
consignor U حمل کننده کالا
mock up U نمونه نمایشی کالا
trade U مزاحمت مبادله کالا
fairing U ارمغانی که از نماسشگاه کالا
objects U کالا اعتراض کردن
objecting U کالا اعتراض کردن
freight forwarder U حمل کننده کالا
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
object U کالا اعتراض کردن
marketing area U منطقه توزیع کالا
custody of goods U حفافت یا نگهداری کالا
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
demanded U تقاضای خرید کالا
destination port U بندر تحویل کالا
despatch documents U اسناد ارسال کالا
direct objects U کالا اعتراض کردن
dead pledge U گرو زمین و کالا
delivery order U دستور تحویل کالا
demands U تقاضای خرید کالا
mass production of goods U تولید انبوه کالا
demand U تقاضای خرید کالا
discount of goods U تخفیف روی کالا
consignment note U سند ارسال کالا
identification of supplies U تشخیص هویت کالا
initial campaign U معرفی کالا به بازار
consignor U ارسال کننده کالا
indirect objects U کالا اعتراض کردن
containerization U حمل کالا با کانتینر
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
distribution system U شبکه توزیع کالا
distribution cost U هزینه توزیع کالا
design change U تغییر شکل کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
goods train U قطار حمل کالا
the goods are orlie in pledge U کالا در گرو اوست
releases U ترخیص کردن کالا
released U ترخیص کردن کالا
release U ترخیص کردن کالا
prices U ارزش پولی کالا
strike below U بردن کالا به انبار
deliveries U تحویل کالا دادن
storeroom U مخزن انبار کالا
stock requisition U تقاضا جهت کالا
shipping agent U موسسه حمل کالا
shipper U فرستنده کالا با کشتی
to offer U عرضه کردن [ کالا]
to countermand goods U سفارش کالا را پس گرفتن
goods trains U قطار حمل کالا
unit cost U هزینه هر واحداز کالا
stocked U موجودی کالا ذخیره
turnover tax U مالیات بر گردش کالا
storehouses U مخزن انبار کالا
storehouse U مخزن انبار کالا
trade channel U کانال توزیع کالا
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
delivery U تحویل کالا دادن
stock U موجودی کالا ذخیره
to discharge goods U کالا را تخلیه کردن
on approval U خرید کالا به شرط
to boycott goods U تحریم کردن کالا
launch U جا انداختن کالا در بازار
acceptance of goods U قبول کردن کالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com