English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
axially parallel U موازی محوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
parallels U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled U چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple U معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt U در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD U معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
shunt U موازی موازی فرعی
shunted U موازی موازی فرعی
shunts U موازی موازی فرعی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
adaxial U محوری
triaxial U سه محوری
axial U محوری
axile U محوری
rotates U محوری
rotate U محوری
rotated U محوری
monaxial U یک محوری
pivotal U محوری
uniaxial U یک محوری
axial position U وضعیت محوری
thrust U فشار محوری
axial stress U تنش محوری
axial section U برش محوری
axial rake angle U زاویه محوری
axial runout U ضربه محوری
axial runout U شوک محوری
axial runout U رانش محوری
axial thrust U فشار محوری
axial thrust U بار محوری
orbital overlap U همپوشانی محوری
axial vector U بردار محوری
compass swing U چرخش خط محوری
axisymmetric U متقارن محوری
axially symmetric U متقارن محوری
axially parallel U در راستای محوری
end thrust U فشار محوری
triaxial shear test U ازمایش سه محوری
axial bond U پیوند محوری
anthropocentrism U انسان محوری
sociocentrism U جامعه- محوری
nutation U رقص محوری
trochoid U محوری فرفرهای
uniaxial bending U خمش یک محوری
uniaxial force U نیروی تک محوری
egocentricity U خود محوری
egocentricism U خود محوری
thrusts U فشار محوری
thrusting U فشار محوری
pluriaxial U چند محوری
pivoting window U پنجره محوری
axial load U بار محوری
axial ligation U لیگاندپوشی محوری
axial flow turbine U توربین محوری
axial flow impulse turbine U توربین محوری
axial compression U فشار محوری
axial flow U جریان محوری
xenocentrism U بیگانه محوری
radial U محوری مربوط به رادیو
offset distance U فاصله برون محوری
thrusting U بار محوری ضربه
axial feed method U روش تغذیه محوری
thrusts U بار محوری ضربه
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
armature end play U بازی محوری ارمیچر
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
radials U محوری مربوط به رادیو
thrust U بار محوری ضربه
axial mining U مین گذاری محوری
tog method U روش دیدبانی محوری
pivot journal U یاطاقان گرد محوری
triaxial deformation U تغییر شکل سه محوری
cylinder roller thrust bearing U یاطاقان غلطکی محوری
shaft extension U قسمت الحاقی محوری
triaxial compression test U ازمایش فشار سه محوری
uniaxial U دارای یک محور یک محوری
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
rotation about ... U دوران دور ... [محوری یا جایی]
parataxic mode U شیوه ادراکی خود- محوری
drilling thrust U فشار محوری مته کاری
buttress centres U فاصله محوری پشت بندها
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
rachis U اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
sympodium U منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
end play U حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
reverse flow engine U توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
z axis U محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil U گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
parallelling U موازی
shunts U موازی
parallels U موازی
shunted U موازی
shunt U موازی
parallel U موازی
parallel ruler U خط کش موازی
two parallel lines U دو خط موازی
parallelled U موازی
paralleling U موازی
paralleled U موازی
coaxial U موازی
running in parallel U پردازش موازی
parallel circuit U مدار موازی
parallel cells U یاختههای موازی
pyeonhi seogi U موازی ایستادن
antiparalle U موازی ناهمسو
serioprallel U دنبالهای و موازی
doube bead U گچ بری موازی
parallel computer U کامپیوتر موازی
shunt capacitor U خازن موازی
parallel adder U افزایشگر موازی
parallel access U دستیابی موازی
parallel column U ستونهای موازی
shunt element U عنصر موازی
parallel interface U رابط موازی
parallel connection U اتصال موازی
parallel reading U خواندن موازی
parallel processor U پردازنده موازی
parallel processor U موازی پرداز
parallel processing U پردازش موازی
parallel printing U چاپ موازی
parallel printer U چاپگر موازی
collimator U موازی ساز
centronics interface U رابط موازی
parallel port U درگاه موازی
parallel operation U عملکرد موازی
parallel feed U خورد موازی
parallel operation U عمل موازی
parallel transmission U ارسال موازی
parallel transmission U انتقال موازی
parallel transmission U مخابره موازی
parallel system U شبکه موازی
parallel storage U انبارش موازی
parallel storage U انباره موازی
parallel sheaf U مروحه موازی
machinist vise U گیره موازی
parallel run U اجرای موازی
parallel conversion U تبدیل موازی
parallel operation U عملیات موازی
shunted U مقاومت موازی
parallelling U برابر خط موازی
shunt U مقاومت موازی
shunts U مقاومت موازی
along U موازی با طول
paralleled U برابر خط موازی
paralleling U برابر خط موازی
parallels U برابر خط موازی
parallelled U برابر خط موازی
parallel U برابر خط موازی
one point perspective U پرسپکتیو همرو یا موازی
to flatten out U موازی زمین پروازکردن
paralleling U موازی کردن اسکیها
parallel perspective U پرسپکتیو همرو یا موازی
twentyfive yard line U خط 52 یاردی موازی خط پایانی
parallel trussed girder U تیر شبکهای موازی
parallels U موازی کردن اسکیها
twentyfive U خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
offside line U خط فرضی موازی با دروازه
to flatten out U بازمین موازی شدن
parallelling U موازی کردن اسکیها
series parallel connection U اتصال سری- موازی
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
gules U خطوط موازی عمودی
ideal paralleling U مدار موازی ایده ال
jet turn U چرخش موازی اسکی ها
parallelled U موازی کردن اسکیها
collimate U موازی قرار دادن
five yard line U خط داخلی و موازی خط کناری
clamp base vise U گیره با فکهای موازی
bowling crease U خط موازی جلوی پایه ها
series parallel connection U اتصال زنجیری- موازی
to draw parallels U خطهای موازی کشیدن
parallel access U با دست یابی موازی
multiple transformer U مبدل با اتصال موازی
paralleled U موازی کردن اسکیها
trimarans U قایق با 3 بدنه موازی
trimaran U قایق با 3 بدنه موازی
parallel gap welder U جوشگر شکاف موازی
parallel search storage U انباره جستجوی موازی
parallel U موازی کردن اسکیها
parallel input output U ورودی و خروجی موازی
flashes U معدن موازی سریع A/D.
flashed U معدن موازی سریع A/D.
flash U معدن موازی سریع A/D.
parallel adder U جمع کننده موازی
branch extension U اتصال موازی فرعی
swing U پیچیدن موازی اسکیها
swings U پیچیدن موازی اسکیها
parallel clamp U گیره پیچی موازی
parallel resonant circuit U مدار همنوای موازی
axis U مهره دوم گردن مهره محوری
stramline flow U جریان موازی یابی ممانعت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com