Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
application
U
موارد استعمال
applications
U
موارد استعمال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smokes
U
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke
U
استعمال دود استعمال دخانیات
radiologists
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist
U
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse
U
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
casebooks
U
کتاب موارد
usages
U
موارد مصرف
utilizations
U
موارد مصرف
widely
U
در بسیاری موارد
utilisations
U
موارد مصرف
casebook
U
کتاب موارد
only in exceptional cases
U
فقط در موارد استثنائی
application of low to instances
U
تطبیق قانون با موارد
data item
U
موارد ذکرشده در اطلاعات
emergency complement
U
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
addressing
U
بدون نیاز به موارد خاص
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
where justified
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
emergency establishment
U
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
U
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
U
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
k ration
U
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
ttl
U
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
uses
U
استعمال
use
U
استعمال
application
U
استعمال
employment
U
استعمال
applications
U
استعمال
expenditure
U
استعمال
desuetude
U
عدم استعمال
misapplication
U
استعمال بیجا
bilinguality
U
استعمال دوزبان
bilingualism
U
استعمال دوزبان
usages
U
نحوه استعمال
usages
U
عرف استعمال
usage
U
نحوه استعمال
cranage
U
استعمال جرثقیل
ill usage
U
سوء استعمال
ill use
U
بد استعمال کردن
overkill
U
استعمال بیش از حد
value in use
U
ارزش استعمال
user cost
U
هزینه استعمال
use value
U
ارزش استعمال
unworn
U
استعمال نشده
tutoyer
U
استعمال کردن
telescopy
U
فن استعمال دوربین
riflery
U
استعمال تفنگ
overuse
U
استعمال مفرط
nicotian
U
دود استعمال کن
misusage
U
سوء استعمال
misapplication
U
سوء استعمال
law of use
U
قانون استعمال
usage
U
عرف استعمال
abused
U
بد استعمال کردن
use
U
استعمال مصرف
uses
U
استعمال مصرف
employs
U
استعمال کردن
maltreatment
U
سوء استعمال
graphics
U
فن استعمال نمودار
smoking
U
استعمال دخانیات
exercise
U
استعمال کردن
exercised
U
استعمال کردن
applies
U
استعمال کردن
apply
U
استعمال کردن
applying
U
استعمال کردن
abusive
U
سوء استعمال
abuse
U
بد استعمال کردن
abuse
U
سوء استعمال
employ
U
استعمال کردن
using
U
استعمال مصرف
abusing
U
سوء استعمال
abusing
U
بد استعمال کردن
employed
U
استعمال کردن
abuses
U
سوء استعمال
abuses
U
بد استعمال کردن
exercises
U
استعمال کردن
abused
U
سوء استعمال
disuse
U
عدم استعمال
employing
U
استعمال کردن
combinatorics
U
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
dosages
U
مقدار استعمال دارو
mitering
U
استعمال تاج اسقفی
nicotian
U
استعمال کننده دخانیات
dosage
U
مقدار استعمال دارو
The habit of smoking.
U
عادت به استعمال دخانیات
outward application
U
استعمال برونی یا خارجی
vernacularism
U
استعمال زبان محلی
no smoking allowed
U
استعمال دخانیان ممنوع
catachresis
U
استعمال غلط کلمه
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
users
U
استعمال کننده کاربر
user
U
استعمال کننده کاربر
mitring
U
استعمال تاج اسقفی
law of disuse
U
قانون عدم استعمال
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
abjectival use of a noun
U
استعمال اسمی به طور صفت
telescopist
U
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
sesquipedalian
U
معتاد به استعمال لغات دراز
periphrasis
U
استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron
U
استعمال کلمات مرکب متضاد
instrumentation
U
تنظیم اهنگ استعمال الت
neology
U
استعمال واژه یااصطلاح جدید
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
deverbative
U
بصورت مشتق استعمال شده
holophrastic
U
استعمال کننده کلمه قصار
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
smoker
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
U
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstinence
U
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
teetotalism
U
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
to smoke oneself sick
U
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism
U
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
wear and tear
U
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
abstemious
U
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
teetotaller
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkie
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
utilization
U
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
non abstainer
U
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
teetotaler
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkies
U
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers
U
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
joint
U
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
nicotinism
U
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism
U
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
abstainer
U
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
I dont smoke at all.
U
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
petroleur
U
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
jake leg
U
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
lupulin
U
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
hendiadys
U
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use
U
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
amphetamine
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines
U
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
quarantine
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
U
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
euphemism
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemisms
U
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
periphrastic conjugation
U
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
euphemize
U
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
use
U
استفاده کردن استعمال کردن
handles
U
رفتار کردن استعمال کردن
handle
U
رفتار کردن استعمال کردن
uses
U
استفاده کردن استعمال کردن
an
U
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com