English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exudation U مواد پخش شونده در یک انفجار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
explosives U مواد قابل انفجار
sympathetic detonation U انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
command detonated U منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
contact burst preclusion U ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
blast line U مسیرموج انفجار خط موج انفجار
explosive train U مدار انفجار مسیر انفجار
burning train U مسیر انفجار سیکل انفجار
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
chemical horn U مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
displosion U انفجار
detonation U انفجار
explosion U انفجار
explosions U انفجار
detonations U انفجار
blow-ups U انفجار
blow-up U انفجار
blow up U انفجار
plosion U انفجار
eruption U انفجار
burst U انفجار
pops U انفجار
blow out U انفجار
pop U انفجار
blast U انفجار
brisance U انفجار
blasting U انفجار
blasts U انفجار
bursts U انفجار
popped U انفجار
blastment U انفجار
bursting set U محل انفجار
explosive force U قدرت انفجار
misfires U گیر در انفجار
misfired U گیر در انفجار
POW U صدای انفجار
sonic boom U انفجار صوتی
POWs U صدای انفجار
atom samshing U انفجار اتمی
blasts U ضربه انفجار
blast U صدای انفجار
countermining U انفجار ضد مین
blast U ضربه انفجار
time of disintegration U زمان انفجار
blasts U صدای انفجار
sonic booms U انفجار صوتی
burst wave U موج انفجار
implosion U انفجار از داخل
big bang U انفجار بزرگ
crackles U صدای انفجار پی در پی
crackled U صدای انفجار پی در پی
blasting machine U دستگاه انفجار
blast effect U اثر انفجار
crackle U صدای انفجار پی در پی
blast wave U موج انفجار
craters U قیف انفجار
crater U قیف انفجار
population explosion U انفجار جمعیت
high order detonation U انفجار شدید
information explosion U انفجار اطلاعات
sympathetic detonation U انفجار القایی
swooper U انفجار دار
combustion chamber U اطاق انفجار
combustiblity U قابلیت انفجار
ignitor U وسیله انفجار
impact action U اثر انفجار
inexplosive U غیرقابل انفجار
aerial burst U انفجار هوایی
yield U بازده انفجار
lead in U مداررابط انفجار
yielded U بازده انفجار
explosiveness U قابلیت انفجار
explosimeter U انفجار سنج
yields U بازده انفجار
explosion hazard U خطر انفجار
detonation cord U سیم انفجار
detonation charge U خرج انفجار
the force of the explosion U شدت انفجار
bust U انفجار ترکیدگی
gust U انفجار فوت
fire time U زمان انفجار
gusts U انفجار فوت
blow out U سوختن انفجار
busts U انفجار ترکیدگی
busting U انفجار ترکیدگی
detonating slab U مسیر انفجار
detonatable U قابل انفجار
explosion proof U پوشش ضد انفجار
outburst U انفجار غضب
explosion proof U ازمایش- انفجار
explosive energy U قدرت انفجار
explosive force U نیروی انفجار
dead center ignition U نقطه انفجار
detonation U انفجار ناگهانی
detonation U انفجار ضربهای
crepitation U انفجار مکرر
explosive U قابل انفجار
detonations U انفجار ضربهای
detonable U قابل انفجار
detonations U انفجار ناگهانی
destruct system U سیستم انفجار
misfire U گیر در انفجار
busted U انفجار ترکیدگی
detonative U اماده انفجار
outbursts U انفجار غضب
atom samsher U دستگاه انفجار اتمی
subsidiary U عمق دهنده به انفجار
blastment U تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
burst U منفجر کردن انفجار
low order U انفجار کند یا ناقص
burst U انفجار منفجر شدن
bursts U منفجر کردن انفجار
powder kegs U چیز قابل انفجار
explosive range U گستره انفجار پذیری
bursts U انفجار منفجر شدن
subsidiaries U عمق دهنده به انفجار
service mine U مین قابل انفجار
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
detonating U ترکاننده وابسته به انفجار
flex x U خرج انفجار ورقهای
contact fire U انفجار در اثر تماس
flex x U خرج انفجار کتابی
poised mine U مین اماده انفجار
atomic time U زمان انفجار اتمی
high order detonation U انفجار انی وکامل
afterwinds U باد بعد از انفجار
impacts U اثر ترکش انفجار
blast effect U اثر موج انفجار
crepitate U انفجار پی درپی کردن
tnt equivalent U معادل با قدرت انفجار تی ان تی
armed mine U مین اماده انفجار
breech chamber U محفظه خرج انفجار
powder keg U چیز قابل انفجار
impact U اثر ترکش انفجار
late time U زمان سکته انفجار
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
fire time U زمان اجرای اتش یا انفجار
countermining distance U فاصله ضد انفجار زنجیری مین
piezometer U دستگاه سنجش شدت انفجار
predictor U دستگاه محاسب زمان انفجار
strip U تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
impact action U عمل انفجار نیروی ترکش
proximity fuze U فیوز مخصوص انفجار مرمی
sofar U دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
ice mine U مین مخصوص انفجار زیریخی
fire in the hole U انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
drag loading U نتیجه کشش بادیا موج انفجار
afterwinds U باد مخالف جهت انفجار اتمی
countermining U زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
discriminating circuit U مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
ice mining U انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
yields U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yield U قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge U خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
firing area U نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
crackles U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle U صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
shock waves U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
late time U زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected U قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
zero point U نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
shock wave U موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
step down U کم شونده
folding U تا شونده
squashy U له شونده
vimineous U خم شونده
deliquescent U اب شونده
diminishing U کم شونده
warned exposed U قابلیت اسیب پذیری نیروهای خودی نسبت به انفجار اتمی
payee U پرداخت شونده
conducive U موجب شونده
conducive U منجر شونده
acquiescent U راضی شونده
accumulative U جمع شونده
congregative U جمع شونده
interviewees U مصاحبه شونده
napidescent U سنگ شونده
interviewee U مصاحبه شونده
migratory U جابجا شونده
accumulatively U بطورجمع شونده
deterrents U مانع شونده
explosive U منفجر شونده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com