Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense articles
U
مواد پدافندی
air defense emergency
U
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
control rocket
U
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
squawk may day
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
military posture
U
وضعیت نظامی
vending machine
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
materials requirements planning
U
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
terrain exercise
U
تمرین یک وضعیت نظامی فقط از نظر بررسی وضع زمین
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
standard
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards
U
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
condition
U
1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
just in time
U
روشی درتدارک مواد که در ان کالاهای مورد نظر درست در زمان نیاز دریافت میشود
bed factor
U
ضریب بستر که بستگی به وضعیت مواد رسوبی متحرک در کف بستر دارد
strong point
U
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
sadden
U
[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
external good order
U
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
heartlands
U
منطقه مرکزی وحیاتی
heartland
U
منطقه مرکزی وحیاتی
biologic
U
ماده دارویی وحیاتی
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
defensive line
U
خط پدافندی
defensive
U
پدافندی
defense sector
U
منطقه پدافندی
defense position
U
موضع پدافندی
defensive fire
U
اتش پدافندی
defense base
U
پایگاه پدافندی
gestalt
U
تشکیل و ترکیب چندعامل یاپدیده فیزیکی وحیاتی وروانشناسی برای انجام کارواحدو دست داده جزئی از کل شوند
defensive sea area
U
منطقه پدافندی دریایی
defensive minefield
U
میدان مین پدافندی
forward defense area
U
منطقه پدافندی جلو
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
close defensive fires
U
اتشهای پدافندی نزدیک
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
inverse
U
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
active status
U
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
U
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
race
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
U
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
statement of service
U
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
flags
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag
U
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
emergency generator set
U
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
devices
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
U
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
preventive war
U
نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
occasion
U
لزوم
occasioning
U
لزوم
need
U
لزوم
needing
U
لزوم
occasioned
U
لزوم
exigency
U
لزوم
irrevocability
U
لزوم
needed
U
لزوم
needfulness
U
لزوم
necessity
U
لزوم
requisteness
U
لزوم
occasions
U
لزوم
exigencies
U
لزوم
requisiteness
U
لزوم
emergencies
U
اضطراری
emergency
U
اضطراری
involuntary
U
اضطراری
compulsive
U
اضطراری
coactive
U
اضطراری
auxiliary
U
اضطراری
auxiliaries
U
اضطراری
supplying
U
موجودی لزوم
unnecessarily
U
بیش از حد لزوم
needlessness
U
عدم لزوم
needs
U
بر حسب لزوم
inherence
U
لزوم ذاتی
unnecessary
U
بیش از حد لزوم
inherence or rency
U
لزوم ذاتی
inhesion
U
لزوم ذاتی
supply
U
موجودی لزوم
inherency
U
لزوم ذاتی
incumbency
U
وفیفه لزوم
supplied
U
موجودی لزوم
if necessary
U
در صورت لزوم
on occasion
U
هنگام لزوم
too
U
بیش از حد لزوم
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
emergency brake
U
ترمز اضطراری
emergency air
U
هوای اضطراری
emergency conditions
U
شرایط اضطراری
emergency cartridge
U
کارتریج اضطراری
emergency exit
U
خروج اضطراری
emergency fund
U
وجوه اضطراری
emergency antenna
U
انتن اضطراری
emergency lamp
U
لامپ اضطراری
emergency leave
U
مرخصی اضطراری
emergency exit
U
در خروج اضطراری
standby battery
U
باتری اضطراری
emergency conning position
U
پل فرماندهی اضطراری
emergency burial
U
تدفین اضطراری
emergency risk
U
ریسک اضطراری
emergency valve
U
شیر اضطراری
emergency ration
U
جیره اضطراری
maydays
U
پیام اضطراری
emergency repair
U
تعمیر اضطراری
mayday
U
پیام اضطراری
emergency treatment
U
معالجه اضطراری
missed approach
U
فرود اضطراری
ditching
U
فرود اضطراری
emergency scramble
U
رهگیری اضطراری
emergency transmitter
U
فرستنده اضطراری
emergency switch
U
کلید اضطراری
emergency push button
U
تکمه اضطراری
emergency priority
U
تقدم اضطراری
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
bingo field
U
فرودگاه اضطراری
emergency lighting
U
روشنایی اضطراری
emergency maintenance
U
نگهداشت اضطراری
emergency measure
U
سنجش اضطراری
insurance stockage
U
ذخیره اضطراری
emergency works
U
کارهای اضطراری
emergency station
U
محل اضطراری
overdose
U
داروی بیش از حد لزوم
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
overdoses
U
داروی بیش از حد لزوم
supererogatory
U
زائد بیش از حد لزوم
overcompensation
U
جبران بیش از حد لزوم
to become a necessity
U
لزوم پیدا کردن
defensive line
U
خط دفاعی
defensive
U
دفاعی
apologetic
U
دفاعی
backfield
U
خط دفاعی
vindicative
U
دفاعی
landing mat
U
باند فرود اضطراری
emergency
U
فوق العاده اضطراری
emergency call
U
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency scramble
U
درگیری اضطراری هواپیماها
emergency leave
U
سطح اماد اضطراری
emergencies
U
فوق العاده اضطراری
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
overstuff
U
بیش ازحد لزوم انباشتن
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
defense mechanism
U
مکانیسم دفاعی
defensive war
U
جنگ دفاعی
defence mechanisms
U
مکانیزم دفاعی
defensively
U
حالت دفاعی
covers
U
بازی دفاعی
coverings
U
بازی دفاعی
defensive league
U
اتحاد دفاعی
defensive league
U
اتحادیه دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
defence mechanism
U
مکانیزم دفاعی
defensive fire
U
اتش دفاعی
cover
U
بازی دفاعی
five man line
U
خط دفاعی 5 نفره
preventive war
U
نبرد دفاعی
blue line
U
خط دفاعی هاکی
stack the defence
U
ارایش دفاعی
defense base
U
پایگاه دفاعی
zones
U
منطقه دفاعی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com