English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lignocellulose U مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cellulose varnish U لاک سلولزی
cellulose wadding U لایی سلولزی
viscose rayon U الیاف سلولزی مصنوعی
cello phane U کاغذ شیشه نمای سلولزی
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
Cellophane U لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
arach noid U بافتهای نرم و شل
paranephritis U اماس بافتهای گرداگردگرده
stupa U کلاله بافتهای حصیری
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
histoloysis U تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
parosteitis U اماس بافتهای پیرامون استخوان
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
endobiotic U زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
leukosis U زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
histogen U منطقه روشن محدودیا غیر محدودی از بافتهای اولیه
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
lymphmatosis U ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
apomixis U تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
formant U متشکل
organized U متشکل
organizing U متشکل کردن
organises U متشکل کردن
organising U متشکل کردن
organize U متشکل کردن
organizes U متشکل کردن
endarch U متشکل در خارج
unaligned U غیر متشکل
bitty U متشکل از قطعات ریز
gimmal U متشکل ازقطعات مرتبط
reorganizing U دوباره متشکل کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
party U دسته متشکل جمعیت
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
nation-states U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
nation state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
e c s c (european coal & steel commissio U سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
council of entent U متشکل از جمهوریهای افریقایی داهومی
geodesic dome U گنبد متشکل ازسطوح هندسی
nation-state U حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت
stanzaic U متشکل از چند بند شعر
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
beam column framing U ساختمان با قابهای متشکل ازتیر و ستون
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
jo bolt U نوعی پرچ با دندانههای داخلی متشکل از سه قسمت
craft union U اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
nordic council U شورای اسکاندیناوی مجمع متشکل ازنمایندگان دانمارک
recombinant U موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
bilateral infrastructure U سازمان داخلی متشکل ازاعضای دو جانبه تشکیلات دوجانبه
association for women in computing U متشکل از افرادی که پردازش کامپیوتر علاقه مند هستند
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
master slave computer system U یک سیستم کامپیوتری متشکل از یک کامپیوتر اصلی متصل شده به یک یا چندین کامپیوترکارپذیر
wrap round engine U موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
cellulose nitrate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
reed valve U شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
capacitor intel filter U شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
open loop system U مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
Common Market U بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
cuno filter U نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
branch U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
cluster mill U فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
branches U در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
combined staff U ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
e f t a (european free trade association U اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
western european union U اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
uniservice U متشکل ازیک نوع یکان یا یک نوع نیروی مسلح
central treaty organization U سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
bungee U ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
wheatstone bridge U مداری متشکل از مقاومتهای معلوم و مجهول که توسط ان میتوان مقاومت مجهول رادقیقا اندازه گیری کرد
combined arms army U ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
stockade U سد چوبی
wooden U چوبی
arboreous U چوبی
block-house U دژ چوبی
timber dam U سد چوبی
coach built U چوبی
ligneous U چوبی
xyloid U چوبی
stockades U سد چوبی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
peg U میخ چوبی
quarter staff U نیزه چوبی
roller fender U دفرای چوبی
peg-legs U پای چوبی
cock horse U اسب چوبی
thumbpiece U مانع چوبی
spile U میخ چوبی
reglet U اشبون چوبی
common block U قرقره چوبی
peg-leg U پای چوبی
pegs U میخ چوبی
xylem U بافت چوبی
pages U گوه چوبی
pallet U ماله چوبی
pallets U ماله چوبی
half-timbered U نیمه چوبی
woodiness U خاصیت چوبی
paged U گوه چوبی
page U گوه چوبی
wooden pole U دکل چوبی
wooden pole U تیر چوبی
thumbpiece U گیر چوبی
board drop hammer U چکش چوبی
stakes U میخ چوبی
stakes U میله چوبی
stockade U سنگر چوبی
stockades U سنگر چوبی
corduroy U راه چوبی
wooden beam U تیر چوبی
stander U تیرک چوبی
woodcut U باسمه چوبی
woodcraft U صنایع چوبی
wood veneer U روکش چوبی
wood separator U میانگیر چوبی
square dance U رقص چوبی
spars U تیر چوبی
splicing fid U پازور چوبی
sparred U تیر چوبی
staked U میله چوبی
timber assembling U اتصال چوبی
timber framing U استخوانبندی چوبی
round dance U رقص چوبی
rubbing strake U دفرای چوبی
xylophones U سنتور چوبی
mallet U پتک چوبی
barrack U کلبه چوبی
timber pile U پایه چوبی
barracked U کلبه چوبی
barracking U کلبه چوبی
timbering U پوشش چوبی
mannequin U مجسمه چوبی
mannequins U مجسمه چوبی
stake U میخ چوبی
stake U میله چوبی
staked U میخ چوبی
spar U تیر چوبی
timber U تیر چوبی
maul or mall U چکش چوبی
shores U شمع چوبی
brow U پله چوبی
handspike U اهرم چوبی
brows U پله چوبی
boiserie U روکوب چوبی
lollipop U اب نبات چوبی
lollipops U اب نبات چوبی
mantel board U طاقچه چوبی
hobbyhorse U اسب چوبی
shore U شمع چوبی
casks U خمره چوبی
picket U میخ چوبی
picketed U میخ چوبی
pickets U میخ چوبی
cross-rail U اسکلت چوبی
neutral atmosphere U چوبی اثر
fid U پاروی چوبی
firkin U بشکه چوبی
barrel خمره چوبی
barrels U خمره چوبی
cleat U تسمه چوبی
centering U اسکلت چوبی
wood U جنگل چوبی
cask U خمره چوبی
parquet floor U فرش چوبی
lignify U چوبی شدن
kevel U میخ چوبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com