Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ejecta
U
مواد بیرون ریخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
ptomaine
U
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
U
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
U
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
dye-stuff
U
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes
U
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
slated items
U
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
moulder
U
ریخته گر
disorganized
U
در هم ریخته
besprent
U
ریخته
foundry man
U
ریخته گر
metal founder
U
ریخته گر
founder
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
caster
U
ریخته گر
founders
U
ریخته گر
foundered
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
casting
U
ریخته گی
foundering
U
ریخته گر
cast copper
U
مس ریخته گی
sheet asphalt
U
اسفالت ریخته
cast concrete
U
بتن ریخته گی
investment foundry
U
ریخته گی بسته
cast crystal
U
بلور ریخته
cast metal
U
فلز ریخته گی
precast
U
پیش ریخته
cast glass
U
شیشه ریخته گی
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
wild and woolly
U
درهم ریخته
cast steel
U
فولاد ریخته گی
castellated nut
U
مهره ریخته گی
skinned
U
پوسته ریخته گی
foundry
U
ریخته گری
skin
U
پوسته ریخته گی
casting
U
ریخته گری
casting
U
قطعه ریخته گی
moulding
U
ریخته گری
investment castings
U
ریخته گی بسته
potted
U
در کوزه ریخته
group casting
U
ریخته گری
skinning
U
پوسته ریخته گی
found
U
ریخته گری
founding
U
ریخته گری
foundries
U
ریخته گری
founds
U
ریخته گری
molten
U
ریخته ریختگی
iron foundry
U
ریخته گی اهن
skins
U
پوسته ریخته گی
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
core sand
U
ماسه ریخته گری
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
ingot casting
U
ریخته گری شمش
compression molding
U
ریخته گری فشاری
composite casting
U
ریخته گری مرکب
chuted concrete
U
بتن ریخته شده
group teaming
U
ریخته گری گروهی
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
trumpeting
U
قیف ریخته گری
trumpeted
U
قیف ریخته گری
trumpet
U
قیف ریخته گری
group casting
U
ریخته گری گروهی
precision casting
U
ریخته گری دقیق
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
direct casting
U
ریخته گری مستقیم
down hill casting
U
ریخته گری مستقیم
mold
U
قالب ریخته گری
foundry pit
U
جهنم ریخته گری
mis run casting
U
ریخته گری غلط
iron casting
U
ریخته گری اهن
jakes
U
اشغال درهم ریخته
metal casting
U
ریخته گری فلز
foundry pit
U
چاله ریخته گری
foundry cupola
U
کوپول ریخته گری
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
loam castings
U
ریخته گری شنی
non ferrous casting
U
قطعه ریخته گی غیراهنی
die mold
U
فرم ریخته گی تزریقی
press casting
U
ریخته گری فشاری
foundry sand
U
ماسه ی ریخته گری
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
pouring cup
U
قاشق ریخته گری
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
olio
U
مخلوط چیزدرهم ریخته
litter
U
زایمان ریخته وپاشیده
littered
U
زایمان ریخته وپاشیده
littering
U
زایمان ریخته وپاشیده
litters
U
زایمان ریخته وپاشیده
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
tumultuous
U
شلوغ بهم ریخته
art casting
U
ریخته گری صنعتی
plaster casts
U
ریخته گری گچی
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
plaster cast
U
ریخته گری گچی
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
molded
U
قالب ریخته گری
moulded
U
قالب ریخته گری
steel foundry
U
ریخته گری فولاد
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
pig
U
اهن تازه ریخته
mould
U
قالب ریخته گری
molds
U
قالب ریخته گری
pigs
U
اهن تازه ریخته
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
forges
U
ریخته گری فلز
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
pig
U
قالب ریخته گری
foundry ladle
U
پاتیل ریخته گری
pigs
U
قالب ریخته گری
debris
U
اشغال روی هم ریخته
cast steel
U
فولاد ریخته گری
moulds
U
قالب ریخته گری
forge
U
ریخته گری فلز
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
diecasting
U
ریخته گری با قالب فلزی
mallable casting
U
ریخته گری چکش خوار
He has collected what the other person.
<proverb>
U
هر چه این ریخته او جمع کرده.
littery
U
ریخته و پاشیده درهم برهم
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
foundry pig iron
U
اهن خام ریخته گری
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
foundry furnace
U
بوته یا کوره ریخته گری
dissected sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
lost wax process
U
ریخته گری با مدلهای مومی
dissarranged sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
direct chill casting
U
ریخته گری مستقیم تبریدی
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
top pour ladle
U
کفچه یا پاتیل ریخته گری
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
steel casting foundry
U
ریخته گری پروفیل فولاد
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
steel casting
U
پروفیل فولادی ریخته گری
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
rate of die casting
U
سرعت ریخته گری حدیدهای
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
potted
U
کوزه کرده ذدزفرف ریخته
pig bed
U
شن ویژه ریخته گری اهن
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
slip casting
U
روش ریخته گری لغزشی
brass and bronze foundry
U
ریخته گری برنج و برنز
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
mallable iron foundry
U
ریخته گری اهن چکش خوار
It was a mess . Everything was scattered all over the place.
U
همه چیز ریخته وپاشیده بود
centrifugally cast concrete
U
بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
She had let her hair down .
U
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
bullybeef
U
گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
die0casting die
U
حدیده ریخته گری تحت فشار
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
slough
U
در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
knuckle sprue
U
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
berm
U
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
platen
U
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
material
U
مواد
provisions
U
مواد
supplies
U
مواد
materials
U
مواد
raw materials
U
مواد اولیه
explosives
U
مواد سوزا
glacial drift
U
مواد یخرفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com