Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
lipotropic
U
موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lipoma
U
تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble
U
قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
pseudoscience
U
مجموعه تئوریها وفرضیه هاوروشهایی که بغلط علمی قلمداد میگردند
wing reactions
U
واکنشهای بال
phobic reactions
U
واکنشهای هراس
acid base reactions
U
واکنشهای اسید- باز
degreasing
U
پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
chain react
U
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain react
U
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
anticatalyst
U
مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
fattest
U
چربی چربی دار
fatter
U
چربی چربی دار
fats
U
چربی چربی دار
fat
U
چربی چربی دار
active material
U
موادی که خاصیت تجزیه دارند
ingesta
U
موادی که داخل بدن رفته
dump
U
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
amylose
U
موادی که از تجزیهء نشاسته بدست میایند بفرمول X
blacktop
U
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
free issue materials
U
موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
copyrights
U
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyright
U
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
admixtures
U
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
cryoelectronic storage
U
یک وسیله ذخیره شامل موادی که در دماهای بسیار پایین بعنوان هادیهای عالی عمل می کنند
control rod
U
میله لوله یا صفحهای درهسته شناسی که حاوی موادی است که نوترونها رابسرعت جذب میکند
potential substitution
U
حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
pop down menu
U
که روی موادی که روی صفحه وجود دارند نشان داده میشود
admitance
U
دخول
entry
U
دخول
introit
U
دخول
admissions
U
دخول
intrusions
U
دخول
ingoing
U
دخول
ingress
U
دخول
infare
U
دخول
intromission
U
دخول
incoming
U
دخول
admission
U
دخول
entree
U
دخول
penetration
U
دخول
arrival
U
دخول
arrivals
U
دخول
intrusion
U
دخول
introgression
U
دخول
key entry
U
دخول کلیدی
intrusiveness
U
دخول سرزده
admittance
U
ورود دخول
inlet
U
ورود دخول
intravasation
U
دخول ابگونهای در
insinuation
U
دخول غیرمستقیم
ingress and egress
U
دخول و خروج
entry side
U
جهت دخول
entering through
U
مجرای دخول
entry plan
U
طرح دخول به سر پل
inlets
U
ورود دخول
admitance
U
اجازهء دخول
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
entry condtion
U
شرط دخول
consummation of marriage
U
دخول در زناشویی
entry point
U
نقطه دخول
obtrusiveness
U
دخول ناخوانده
access
U
اجازه دخول
accessed
U
اجازه دخول
login
U
دخول به سیستم
accesses
U
اجازه دخول
impervious
U
مانع دخول
reebtry
U
دخول مجدد
log on
U
دخول به سیستم
accessing
U
اجازه دخول
inclusion
U
دخول شمول
water tight
U
مانع دخول اب
watertight
U
مانع دخول اب
accession
U
دخول پیشرفت
reentrance
U
دخول مجدد
log in
U
دخول به سیستم
obtrusion
U
دخول ناخوانده
greasily
U
با چربی
fattest
U
چربی
fatness
U
چربی
thin
U
کم چربی
creaminess
U
چربی
thinned
U
کم چربی
thinners
U
کم چربی
thinnest
U
کم چربی
thins
U
کم چربی
fat
U
چربی
fats
U
چربی
fatter
U
چربی
adiposeness or diposity
U
چربی
greasy
U
چربی
myelin
U
چربی پی
meager
U
بی چربی
lubricous
U
چربی
oils
U
چربی
oiling
U
چربی
oil
U
چربی
lipid
U
چربی
lipide
U
چربی
greasing
U
چربی
meagre
U
بی چربی
fatless
U
بی چربی
grease
U
چربی
greasiness
U
چربی
oiliness
U
چربی
greased
U
چربی
hilum
U
محل دخول رگ وپی
mattriculation
U
دخول در دانشکده یادانشگاه
keyboard enirv
U
دخول صفحه کلیدی
let in
U
اجازه دخول دادن
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
to let in
U
اجازه دخول دادن
intrant
U
دخول رسمی وقانونی
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
inlets
U
خور راه دخول
passport
U
وسیله دخول کلید
passports
U
وسیله دخول کلید
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
catch
U
بل گرفتن دخول پارو در اب
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
enter
U
اجازه دخول دادن
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
entered
U
اجازه دخول دادن
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
inlet
U
خور راه دخول
tight
U
مانع دخول هوا یا اب
enters
U
اجازه دخول دادن
tighter
U
مانع دخول هوا یا اب
tightest
U
مانع دخول هوا یا اب
lipotropic
U
چربی سوز
wool grease
U
چربی پشم
lipoid
U
شبه چربی
whipping cream
U
خامهی پر چربی
lipomatous
U
چربی مانند
fatty
U
چربی مانند
grease
U
روغن چربی
sebaceous
U
چربی دار
greased
U
روغن چربی
skim milk
U
شیر بی چربی
greasing
U
روغن چربی
suint
U
چربی پشم
vegtable fat
U
چربی گیاهی
lard
U
چربی خوک
lipuria
U
چربی در پیشاب
wool fat
U
چربی پشم
lipophilic
U
چربی گرای
lipophilic
U
چربی دوست
comedo
U
چربی دانه
flense
U
چربی گرفتن از
blackheads
U
چربی دانه
leather head
U
چربی دانه
fat is insoluble in water
U
چربی در اب حل نمیشود
adipocere
U
چربی لاش
adipic
U
وابسته به چربی
grease trap
U
چربی گیر
degreasing
U
اب کردن چربی
blackhead
U
چربی دانه
adipose tissue
U
بافت چربی
grease trap
U
بازیابی چربی
aliphatic
U
چربی دار
animal fat
U
چربی حیوانی
fattiness
U
خاصیت چربی
casein
U
پنیر بی چربی
intrusions
U
دخول سرزده و بدون اجازه
matriculation
U
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
competition clause
U
شرط ممانعت از دخول دیگران
manhole
U
محل دخول استوانهای شکل
manholes
U
محل دخول استوانهای شکل
initiatory
U
دخولی وابسته به ایین دخول
intrusion
U
دخول سرزده و بدون اجازه
twelve tables
U
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
saturated fat
U
چربی اشباع شده
saturated fats
U
چربی اشباع شده
unsaturated fat
U
چربی اشباع نشده
lubricity
U
شهوانی بودن چربی
emulsioning
U
ذرات چربی دراب
lipolysis
U
تجزیه وتحلیل چربی
blobber
U
چربی یاپیه نهنگ
fatback
U
چربی پشت خوک
adipose tissue
U
چربی حیوانی پیه
emulsioned
U
ذرات چربی دراب
greasily
U
به شکل روغن یا چربی
emulsion
U
ذرات چربی دراب
emulsions
U
ذرات چربی دراب
tighter
U
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
tightest
U
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
reentry phase
U
مرحله دخول مجدد موشک درجو
this ticket admits one
U
با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
introsusception
U
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
intussusception
U
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
tight
U
کیپ مانع دخول هوا یا اب یا چیزدیگر
blubbering
U
چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat
U
پلی چربی اشباع نشده
butyrometer
U
الت سنجش چربی شیر
blubbered
U
چربی اوردن هایهای گریستن
blubber
U
چربی اوردن هایهای گریستن
lard
U
گوشت خوک چربی زدن
blubbers
U
چربی اوردن هایهای گریستن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com