English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The guest brings his own portion . <proverb> U مهمان روزى خود را با خود مى آورد .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
She drove me round the edge of water . U جانم را به لب آورد
Her behavior was ecough to make me swar. U رفتارش کفرم را در آورد
She is always making excuses. U دائما" عذروبهانه می آورد
He exhausted(taxed)my patience.I got fed up with him. U حوصله ام را بسر آورد
impossible to get hold of U نمیشود گیر آورد
guests U مهمان
visitator U مهمان
guest U مهمان
His house was redeemed . U خانه اش از گرو در آمد ( در آورد )
A still tongue makes a wise head. <proverb> U لب بر سخن بستن ,فرزانگى آورد .
money can't buy everything <idiom> U پول خوشبختی نمی آورد
That guy is a jinx. U این آدم بدشانسی می آورد.
She bore him a daughter. U برایش یک دختر آورد (زائید)
ciothes do not make the man. <proverb> U لباس شخصیت نمی آورد .
guest-rooms U اطاق مهمان
inhospitableness U مهمان ننوازی
treated U مهمان کردن
treats U مهمان کردن
guest room U اطاق مهمان
rest house U مهمان سرا
banquet U مهمان کردن
banquets U مهمان کردن
host U مهمان دار
guest chamber U اطاق مهمان
hosting U مهمان دار
hosts U مهمان دار
gatecrashers U مهمان ناخوانده
inhospitable U مهمان ننواز
i was under his roof U مهمان او بودم
hosteler U مهمان دار
treat U مهمان کردن
guest U مهمان کردن
guest-room U اطاق مهمان
guests U مهمان کردن
hosted U مهمان دار
hospitality U مهمان نوازی
hospitable U مهمان نواز
guest computer U کامپیوتر مهمان
bidden guest U مهمان خوانده
hospitalization U مهمان نوازی
gatecrasher U مهمان ناخوانده
open house U پذیرایی از مهمان
She fabricates them. she makes them up . U اینها را از خودش می سازد ( درمی آورد)
The noice gets my monkey up . U این سر وصداها کفرم را درمی آورد
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
visitors U مهمان رسمی نظامی
inhospitality U فقدان مهمان نوازی
hospitably U از روی مهمان نوازی
goest operating system U سیستم عامل مهمان
keep an open house U مهمان نواز بودن
inhospitably U بدون مهمان نوازی
visitors U دیدن کننده مهمان
visitor U دیدن کننده مهمان
visiter U دیدن کننده مهمان
visitor U مهمان رسمی نظامی
to keep an open house U مهمان نواز بودن
souvenir U یادگاری [وقتی که کسی از جایی با خود می آورد]
Money doesn't bring [buy] happiness. <proverb> U پول خوشبختی نمی آورد. [ضرب المثل]
help any one . U برایم خوش قدم بود ( شانس آورد )
hospitable U غریب نواز مهمان نوازانه
invites U مهمان کردن وعده دادن
invited U مهمان کردن وعده دادن
wear out one's welcome <idiom> U مهمان دو روزه عزیز است
Please be my guest. U خواهش می کنم مهمان من با شید
invite U مهمان کردن وعده دادن
We are expecting guests for dinner . U برای شام مهمان داریم
open doored U در خانه باز مهمان نواز
That evening we had company . U آن روز بعد از ظهر مهمان داشتیم
satiety of life بیزاری یا سیری از عمر [چندانکه بیزار کند یا تنفر آورد.]
He acquired kudos by appearing on television. U او [مرد] با ظاهر شدن در تلویزیون جلال [شهرت] به دست آورد.
When in Rome, do as the Romans do! <idiom> U خود را به آداب و رسوم کشور مهمان وفق بده.
to eat salt with a person U باکسی نان ونمک خوردن مهمان کسی بودن
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
to shoot one's mouth off <idiom> U چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
tin mordent U دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
homestay U خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند]
table money U فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
self- U فایل فشرده که حاوی برنامهای است که محتوای آن را از حالت فشرده در می آورد
What one loses on the swings one makes up on the r. <proverb> U آنچه کسى در بازى تاب از دست مى دهد روى بازى چرخ و فلک بدست مى آورد .
TCP U مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
ground section U بدنه و پیکر اصلی فرش [که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
word U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
wraparound U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
worded U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
word wrap U سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
Talk brings on talk. <proverb> U یرف یرف مى آورد .
money begets money <idiom> U پول پول می آورد
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com