English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fundamentals U مهارتهای اصولی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manual skills U مهارتهای دستی
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
all-rounder U همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
systematic U اصولی
doctrinaire U اصولی
material U اصولی مناسب
materials U اصولی مناسب
methodize U اصولی شدن
systematic code U رمز اصولی
systematic name U نام اصولی
normative U اصولی معیاری
underlying U اصولی یااساسی
technical U اصولی اجرایی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
functional finance U سیاست مالی اصولی
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
principled U اصولی پای بند اصول
doctrinaire U کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
monroe doctrine U اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
intuitivism U اصولی که بموجب ان مبادی اخلاقی را حسی میدانند اصول اخلاقی حسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com