Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
invader
U
مهاجم حمله کننده
invaders
U
مهاجم حمله کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggressive
U
حمله ور مهاجم
cross buck
U
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
stop hit
U
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw
U
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
linemate
U
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
assailants
U
حمله کننده
rusher
U
حمله کننده
assailant
U
حمله کننده
aggressors
U
حمله کننده
aggressor
U
حمله کننده
irruptive
U
متهاجم حمله کننده
aggressor
U
حمله کننده پرخاشگر
aggressors
U
حمله کننده پرخاشگر
launcher
U
حمله کننده وسیله پرتاب
geong gyuk
U
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
raiders
U
مهاجم
aggressor
U
مهاجم
invader
U
مهاجم
striker
U
مهاجم
strikers
U
مهاجم
infestant
U
مهاجم
aggressors
U
مهاجم
frontcourt man
U
مهاجم
forwarded
U
مهاجم
postmen
U
مهاجم
postman
U
مهاجم
forward
U
مهاجم
invaders
U
مهاجم
raider
U
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
مهاجم
offensives
U
مهاجم
offensive
<adj.>
U
مهاجم
close attack
U
سه مهاجم
attackers
U
مهاجم
attacker
U
مهاجم
third home
U
بازیگر مهاجم
dedger
U
مهاجم گریزنده
dodger
U
مهاجم گریزنده
breaking pass
U
پاس به مهاجم
flanker
U
مهاجم جناح
unmarked
U
مهاجم مهارنشده
aggressive
U
مهاجم پرپشتکار
trailer
U
پشتیبان مهاجم
trailers
U
پشتیبان مهاجم
dodgers
U
مهاجم گریزنده
illegal procedure
U
خطای تیم مهاجم
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cough up
U
لو رفتن توپ مهاجم
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker
U
بازیگر مهاجم در جناح
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
prop forward
U
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
weak safety
U
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
horses
U
بازیگران قوی تیم مهاجم
inner
U
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
have an angle
U
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
cutoff block
U
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
direct free kick
U
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
beat up
U
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarines
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
beat-up
U
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarine
U
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
false starts
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
U
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
pass cut
U
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
tight end
U
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
submarines
U
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep
U
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarine
U
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
power block
U
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assault
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
loosest
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
assaulted
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
necessary line
U
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
stunt
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
U
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assaults
U
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
weave
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
U
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
U
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
quick opener
U
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety
U
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
post
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
charging
U
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
hip throw
U
گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
posts
U
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
assaulting
U
حمله
assaults
U
حمله
offensive
<adj.>
U
حمله
offense,etc
U
حمله
assault
U
حمله
canvass
U
حمله
inroad
U
حمله
hysteria
U
حمله
canvassing
U
حمله
canvasses
U
حمله
canvassed
U
حمله
campaign
U
حمله
spells
U
حمله
time cut
U
ضد حمله
onslaughts
U
حمله
assaulted
U
حمله
onslaught
U
حمله
offensives
U
حمله
foray
U
حمله
stound
U
حمله
onset
U
حمله
spell
U
حمله
forays
U
حمله
spelled
U
حمله
assailment
U
حمله
wide open
U
حمله
attack
U
حمله
offence
U
حمله
seizures
U
حمله
ictys
U
حمله
attacked
U
حمله
seizure
U
حمله
thrust
U
حمله
offenses
U
حمله
falling sickness
U
حمله
impugnment
U
حمله
impugnation
U
حمله
venues
U
حمله
sallies
U
حمله
besetting
U
حمله پی در پی
epileptic fit
U
حمله
venue
U
حمله
thrusting
U
حمله
offense
U
حمله
countering
U
حمله
campaigned
U
حمله
fits
U
حمله
attacking line
U
خط حمله
onrush
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
fittest
U
حمله
attacks
U
حمله
campaigns
U
حمله
campaigning
U
حمله
sally
U
حمله
aggression
U
حمله
counter
U
حمله
countered
U
حمله
thrusts
U
حمله
fit
U
حمله
battery
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
U
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
hysterogenic
U
حمله اور
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com