English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i went before U من قبلا` رفتم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prefigure U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigures U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefiguring U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
prefigured U قبلا اعلام کردن قبلا نشان دادن
i went to fish U رفتم
i went with him U با او رفتم
I went by bus. U من با اتوبوس رفتم.
i went that instant U در همان ان رفتم
i did go U محققا` رفتم
i went on the instant U در همان ان رفتم
i fell a U بخواب رفتم
i went in to the garden U توی باغ رفتم
i went there particularly to U یک کاره انجا رفتم
i went there in my own U شخصا` انجا رفتم
i took the wrong way U راه خطا رفتم
i went a little way with him U چند قدمی با او رفتم
I visited him the following day . U فردای آنروز بدیدنش رفتم
i was on a v to some friends U می رفتم با تنی چند ازدوستانم دیدن کنم
I ran away lest I should be seen . U فرار کردم رفتم که مبادا دیده بشوم
erst U قبلا
already U قبلا
aforehand U قبلا
the reinbefore U قبلا
supra U قبلا
erstwhile U قبلا
formerly U قبلا
previously U قبلا"
prescient U قبلا اگاه
heretofore U سابقا قبلا
beforehand U قبلا اماده
prerecord U قبلا ضبط
presentient U قبلا متوجه
presentient U قبلا مستعد
foretoken U قبلا اگاهانیدن
prepay U قبلا پرداختن
pre arrange U قبلا قرارگذاشتن
preselect U قبلا انتخاب کردن
prepossess U قبلا بتصرف اوردن
predigest U قبلا هضم کردن
preexist U قبلا وجود داشتن
preform U قبلا تشکیل دادن
preform U قبلا بشکل دراوردن
preform U قبلا تصمیم گرفتن
prenominate U قبلا ذکر شده
prenominate U قبلا نامبرده شده
preordain U قبلا مقرر داشتن
prerecord U قبلا ثبت کردن
prenominate U قبلا ذکر کردن
presanctified U قبلا تقدیس شده
premonish U قبلا برحذر داشتن
pretreat U قبلا معالجه کردن
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا ذکر شد
as already mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
as previously agreed upon <adv.> U همینطور که قبلا موافقت شد
I have a reservation. من قبلا رزرو کردم.
as previously mentioned <adv.> U همانطور که قبلا اشاره شد
prifixal U قبلا تعیین کردن
prifix U قبلا تعیین کردن
pretypify U قبلا اعلام کردن
pretypify U قبلا نشان دادن
to prerecord U قبلا ضبط کردن
predetermine U قبلا تعیین کردن
predetermine U قبلا مقدر کردن
previews U قبلا رویت کردن
pre appoint U قبلا معین کردن
preheat U قبلا حرارت دادن
preheat U قبلا گرم کردن
preheated U قبلا حرارت دادن
preheats U قبلا حرارت دادن
preheats U قبلا گرم کردن
forespeak U قبلا اماده کردن
advancing U قبلا تجهیز شده
forearm U قبلا اماده کردن
destine U قبلا انتخاب کردن
foresee U قبلا تهیه دیدن
foresees U قبلا تهیه دیدن
forearms U قبلا اماده کردن
prepaid U قبلا" پرداخت شده
preview U قبلا رویت کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
predestine U قبلا تعیین کردن
prime U قبلا تعلیم دادن
preheated U قبلا گرم کردن
predesignate U قبلا تعیین شده
primed U قبلا تعلیم دادن
primes U قبلا تعلیم دادن
advance U قبلا تهیه شده
advance U قبلا تجهیز شده
advances U قبلا تهیه شده
prearrange U قبلا ترتیب دادن
preconceive U قبلا عقیده پیداکردن
preconceive U قبلا تصور کردن
advancing U قبلا تهیه شده
preassigned U قبلا تعیین شده
advances U قبلا تجهیز شده
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
predict U قبلا پیش بینی کردن
predicts U قبلا پیش بینی کردن
predicting U قبلا پیش بینی کردن
preconcert U قبلا فرار ومدار گذاردن
preassigned U قبلا تخصیص داده شده
preset U قبلا چیدن و قرار دادن
postpaid U مخارج پستی قبلا پرداخت شده
forebode U قبلا بدل کسی اثر کردن
preordain U قبلا وقوع امری را ترتیب دادن
predefined U آنچه قبلا معرفی شده است
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
preform U قبلا شکل چیزی رامعین کردن
preexist U ازلی بودن قبلا موجود شدن
bespeak U قبلا درباره چیزی صحبت کردن
pre U آنچه قبلا توافق شده است
thereinbefore U در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
pre- U آنچه قبلا توافق شده است
ingrain U نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
Thats no news to me. U این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
have a go at <idiom> U سعی درانجام کاری که بقیه قبلا انجام دادهاند
rest on one's laurels <idiom> U خرسند شدن از موفقیت که قبلا حاصل شده است
revocation of probate U بطلان وصیتنامهای که قبلا" صحت مفادش تصدیق شده
postpaid U پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
predestinate U قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
cost indexes U ضریب افزایش یا کاهش هزینه هائی که قبلا تعیین شده
prepossess U تحت تاثیرعقیده یامسلکی قرار دادن قبلا تبعیض فکری داشتن
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
to reinvent the wheel <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
to express one's heartfelt U قبلا سپاس گزاری کردن تشکرات قلبی خودرا تقدیم کردن
post race U مسابقهای که صاحب اسب قبلا نام اسب را ثبت میکند
fore U : پیشوندبمعنی پیش و جلو قبلا وپیشروها و واقع در جلو
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
fourth generation computers U فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
re attachment U در مورد کسی که قبلا" توقیف شده بوده وبه علتی بدون تعیین تاریخ دقیق ازاد شده بوده است die sine
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com