Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I can't go on any longer.
U
من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I cannot square it with my conscience to ...
U
من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
What else can I do?
U
دیگر چه می توانم بکنم ؟
I can't run any faster.
U
من تندتر دیگر نمی توانم بدوم.
I cannot look him in the face again.
دیگر نمی توانم تو رویش نگاه کنم.
privileged
U
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
hitch and go
U
نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
How much is that?
U
چقدر بدهم؟
hold over
U
به تصرف ملک ادامه دادن ادامه دادن
i cannot say him nay
U
نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
i cannot positively promise
U
نمیتوانم قول قطعی بدهم
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money).
U
من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
Where can I get my car washed?
کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
I'd like to leave my luggage, please.
من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I don't want to say anything about that.
U
من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
I want to leave the car in the railway station
U
من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Please let me take a share in the expenses.
U
اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
It doesn't fly with me
[American E]
[colloquial]
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
That won't work with me!
U
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
It would not be proper for me to give you that information.
U
درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
I had no opportunity to discuss the matter .
U
فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
Where can I get information?
U
از کجا می توانم بپرسم؟
I cant nor can anyone else .
U
نه من می توانم ونه کس دیگه
I can recite from memory.
U
می توانم از حفظ بخوانم
If you can so can I .
U
اگر تو بتوانی من هم می توانم
Where can I park?
کجا می توانم پارک کنم؟
I could pass for a Greek .
U
می توانم خودم رایونانی جابزنم
was wondering if I could borrow your car.
U
می توانم ماشینت را قرض کنم؟
can i do a for you
U
کاری می توانم برای شمابکنم
Where can I make a phone call?
U
از کجا می توانم تلفن کنم؟
i did all in my power
U
انچه در توانم بود کردم
Let me back up and explain how ...
U
به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
How long can I park here?
U
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
I can't help you.
U
من نمی توانم به شما کمک کنم.
I just cant drop my work and go .
U
نمی توانم کارم را ول کنم وبروم
Can I entrust this task to you?
U
می توانم این امررا به شما بسپارم ؟
how can I learn English
U
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
My hands are tied.
<idiom>
U
نمی توانم
[کاری]
کمکی بکنم.
Can I drive to the centre of town?
U
آیا می توانم تا مرکز شهر با ماشین بروم؟
how much can I overdraw on my account?
U
چقدر بیش از اعتبار می توانم از حسابم بردارم؟
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
I could have sworn that there was somebody in the next room .
U
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
How do I notice when the meat is off?
U
چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
U
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
how much do i owe you
U
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
continuation line
U
خط ادامه
going on
U
ادامه
continuance
U
ادامه
continuation
U
ادامه
resumption
U
ادامه
for a continuance
U
برای ادامه
keep on
U
ادامه دادن
to drag on or out
U
ادامه دادن
to carry on
U
ادامه دادن
to continue
U
ادامه دادن
to follow
U
ادامه دادن
take up
U
ادامه دادن
to take up
U
ادامه دادن
extend
U
ادامه دادن
extending
U
ادامه دادن
reopening
U
ادامه دادن
keep up
<idiom>
U
ادامه دادن
hold good
<idiom>
U
ادامه دادن
go on
<idiom>
U
ادامه دادن
reopens
U
ادامه دادن
over run
U
ادامه به کاردادن
go along
<idiom>
U
ادامه دادن
discontinuing
U
ادامه ندادن
discontinues
U
ادامه ندادن
discontinued
U
ادامه ندادن
to run on
U
ادامه داشتن
reopened
U
ادامه دادن
reopen
U
ادامه دادن
extends
U
ادامه دادن
to keep on
U
ادامه دادن
carry-on
U
ادامه دادن
carry on
U
ادامه دادن
continues
U
ادامه دادن
continue
U
ادامه دادن
run on
U
ادامه دادن
keep
U
ادامه دادن
keeps
U
ادامه دادن
duration
U
مدت ادامه
discontinue
U
ادامه ندادن
discontinuance
U
عدم ادامه
discontinuation
U
عدم ادامه
furthers
U
ادامه دادن
hold on
U
ادامه دادن
continue statement
U
حکم ادامه
further
U
ادامه دادن
continuant
U
ادامه دهنده
hang on
<idiom>
U
ادامه دادن
continuable
U
قابل ادامه
furthered
U
ادامه دادن
furthering
U
ادامه دادن
continuation card
U
کارت ادامه
continuative
U
ادامه دهنده
bring on
U
ادامه دادن
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
track
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
bide
U
بکاری ادامه دادن
dwell at
U
اتش را ادامه دادن
thwart
U
ادامه دادن یا کشیدن
viability
U
امکان ادامه حیات
dash
U
مسیری را ادامه دادن
continuation
U
عمل ادامه دادن
detainer
U
حکم ادامه توقیف
thwarted
U
ادامه دادن یا کشیدن
shorthanded
U
ادامه با بازیگر کمتر
contd
U
مخفف ادامه یافته
tracks
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
tracked
U
ادامه گوی در مسیربولینگ
transattack period
U
مدت ادامه تک اتمی
dashed
U
مسیری را ادامه دادن
follow-through
U
ادامه حرکت پس از ضربه
sustaining
U
نگهدارنده ادامه دهنده
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
to set on
U
با زور ادامه دادن
fall behind
<idiom>
U
درمانده از ادامه راه
go head
U
ادامه بدهید بفرماید
to press ahead with
U
با زور ادامه دادن
time in
U
ادامه بازی پس از توقف
dashes
U
مسیری را ادامه دادن
follow-throughs
U
ادامه حرکت پس از ضربه
inability to box
U
ناتوان از ادامه دادن
live on
U
بزندگی ادامه دادن
continuator
U
ادامه دهنده مستمر
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
hang on
U
ادامه دادن دوام داشتن
Keep moving!
U
ادامه بده
[بدهید ]
به راه!
maintains
U
ابقا کردن ادامه دادن
maintained
U
ابقا کردن ادامه دادن
go on
U
سخن خود را ادامه دهید
i took up where he left
U
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
touch in goal line
U
ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
topspin
U
ادامه حرکت چرخش توپ
discounting match
U
ادامه ندادن به مسابقه کشتی
robust
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
extrapolation
U
ادامه روند تعمیم دهی
extrapolations
U
ادامه روند تعمیم دهی
give someone the green light
<idiom>
U
اجازه ادامه به کار رادادن
robustly
U
که کار را پس از خطا ادامه میدهد
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
resumes
U
چکیده کلام ادامه یافتن
resume
U
چکیده کلام ادامه یافتن
stick it out
<idiom>
U
طاقت آوردن ،ادامه دادن
resumed
U
چکیده کلام ادامه یافتن
runs
U
دوام یافتن ادامه دادن
run
U
دوام یافتن ادامه دادن
maintrain
U
ادامه دادن عقیده داشتن
resuming
U
چکیده کلام ادامه یافتن
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
viability
U
قدرت ادامه زندگی پس از تولد
keep up with
<idiom>
U
به شکل قبل ادامه دادن
maintain
U
ابقا کردن ادامه دادن
border break
U
ادامه دادن اطلاعات نقشه تا حاشیه ان
continue port/starboard
U
چرخش به سمت چپ یا راست را ادامه دهید
to keep the field
U
جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
continuous
U
آنچه بدون توقف ادامه یابد
run on
U
ادامه دادن متن بدون توقف
resumptive
U
ادامه دهنده دوباره بدست اورنده
pick up
<idiom>
U
ادامه دادن ،دوباره شروع کردن
pull off
U
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
to rumble on
[British E]
U
ادامه دادن به شکایت پر سرو صدا
There's more to come.
<idiom>
U
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
head pole
U
تیری که از پشت اسب تاکنارسرش ادامه دارد
inviable
U
عاجز از ادامه بقا در اثرساختمان نژادی و ارثی
There's no need to elaborate.
U
لازم نیست که شما در ادامه چیزی بگید.
let (something) ride
<idiom>
U
ادامه دادن بدون عوض شدن شرایط
long haul
<idiom>
U
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
play out one's option
U
ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
set in
<idiom>
U
تغییرات آب وهوا شروع وممکنه ادامه داشته باشد
extending
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
supersedeas
U
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
extend
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
carry one's bat
U
تا پایان بازی ادامه دادن کارتوپزن بدون سوختن
to continue one's progress
U
پیشرفت خودرا ادامه دادن همواره جلو رفتن
extends
U
ادامه پیدا کردن باز شدن توسعه دادن
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
down
U
توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
recoverable error
U
نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
increment
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
increments
U
افزودن یک به یک عدد در یک ثبات اغلب برای ادامه دادن کار
attention code
U
حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
heavy and light system
U
روش کاستن وزن با اغاز باوزنه سنگین و ادامه با وزنههای سبکتر
tenant by sufference
U
مالک معترض اونشود و تصرفش ادامه پیداکند این عنوان به او اطلاق میشود
redundancy
U
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com