Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
fractional antedating goal response
U
خرده پاسخ انتظار هدف
answering
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer
U
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
queries
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
interactive
U
حالت کامپیوتر که به کاربر امکان میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده ها را وارد کند و پاسخ را به سرعت دریافت کند
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
DSR
U
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checked
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checks
U
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
i am pushed for money
U
هستم
am
U
هستم
I'm
U
من هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
we owe him for his services
U
خدمات او هستم
I am sure that ...
U
من مطمئن هستم که ...
I'm your age.
U
من هم سن شما هستم.
iam d. to go
U
ارزومندرفتن هستم
i feel
U
گرسنه هستم
i have not a dry t. on me
U
سر تا پا خیس هستم
i am under obligation to him
U
من ممنون او هستم
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
i await you
U
منتظر شما هستم
own a house
U
دارای خانهای هستم
i am bend on going
U
مصمم هستم بروم
i am under obligation to him
U
زیر بارمنت او هستم
I am at your disposal.
U
من دراختیار تان هستم
i am at your service
U
در خدمت شما هستم
feet dry
U
روی هدف هستم
i feel sleepy
U
خواب الود هستم
Join the club!
U
من هم درشرایطی مشابه هستم !
i a with you on that matter
U
من در ان موضوع با شماموافق هستم
iam in bad
U
خیلی در تنگی هستم
Next to you I'm slim.
U
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
I am certain of it.
U
من درباره اش مطمئن هستم.
i maintain
U
قائل هستم به اینکه ...
i own that house
U
من صاحب ان خانه هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
U
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I am a strange in this town.
U
دراین شهر غریب هستم
I feel like a fifth wheel.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
That is my line ( field ) .
U
خودم این کاره هستم
I've been here for five days.
U
پنج روزه که من اینجا هستم.
i owe him &
U
پنج لیره به او بدهکار هستم
i am about that
U
من در این خصوص دلواپس هستم
iam a for his life
U
برای جانش دل واپس هستم
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I come from Iran . I am Iranian.
U
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
ready line
U
خط انتظار
anticipation
U
انتظار
expectance
U
انتظار
prospects
U
انتظار
expectations
U
انتظار
expectancy
U
انتظار
expectation
U
انتظار
prospect
U
انتظار
prospecting
U
انتظار
prospected
U
انتظار
expectantly
U
با انتظار
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I have done my homework. I know how to cope .
U
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I'll be happy to help
[assist]
you.
U
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I agree with you completely.
U
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I am your humble servant . I defer to you .
U
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
i wrote as neatly as he did
U
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I know the area more or less .
U
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am very orderly and systematic in my work .
U
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt
U
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I'm full.
U
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
in the cards
<idiom>
U
انتظار داشتن
reception room
U
اتاق انتظار
reception rooms
U
اتاق انتظار
ante-rooms
U
اطاق انتظار
expectancy chart
U
نمودار انتظار
ante-chamber
U
اتاق انتظار
anteroom
U
اطاق انتظار
presumable
<adj.>
U
انتظار می رود
half pay
U
حق انتظار خدمت
waiting-room
U
اتاق انتظار
anticipated
<adj.>
U
انتظار می رود
waiting list
U
لیست انتظار
inopinate
U
انتظار نداشته
expected
<adj.>
U
انتظار می رود
beyond the pale
<idiom>
U
دوراز انتظار
anticipative
U
درحالت انتظار
estimated
<adj.>
U
انتظار می رود
aspiration level
U
سطح انتظار
anterooms
U
اطاق انتظار
error of expectation
U
خطای انتظار
lobbied
U
سالن انتظار
waiting room
U
اطاق انتظار
wait time
U
زمان انتظار
cooling period
U
زمان انتظار
standby
U
حالت انتظار
lobbies
U
سالن انتظار
bide
U
در انتظار ماندن
probable
<adj.>
U
انتظار می رود
wait state
U
حالت انتظار
lobby
U
سالن انتظار
waiting-rooms
U
اطاق انتظار
waiting time
U
زمان انتظار
expectative
U
مورد انتظار
rendezvous area
U
موضع انتظار
in prospective
U
انتظار داشته
to look forward to
U
انتظار داشتن
expectancy table
U
جدول انتظار
standbys
U
حالت انتظار
to my great surprise
U
برخلاف انتظار من
redezvous
U
محل انتظار
in prospect
U
انتظار داشته
waiting lists
U
لیست انتظار
anticipatory
U
در حال انتظار
waiting-room
U
اطاق انتظار
wait state
U
وضعیت انتظار
steady
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
U
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadying
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steadied
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
steadies
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend.
U
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
tempo stroll variation
U
واریاسیون صبر و انتظار
anticipated profit
U
سود مورد انتظار
anticipated price
U
قیمت مورد انتظار
means end expectation
U
انتظار وسیله- هدف
expected frequency
U
فراوانی مورد انتظار
one anxious week of waiting
U
یک هفته انتظار با نگرانی
look forward
U
انتظار چیزی را داشتن
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
beyond one's expectation
U
مافوق انتظار کسی
to look forward to something
U
انتظار چیزی را داشتن
likly
U
انتظار داشتنی مناسب
suit up
U
ذخیره در انتظار بازی
anticipated inflation
U
تورم مورد انتظار
in prospect
U
مورد انتظار
[در برنامه ]
intended saving
U
پس انداز مورد انتظار
expected value
U
ارزش مورد انتظار
expected price
U
قیمت مورد انتظار
sales expectations
U
فروش مورد انتظار
nonpay status
U
حالت انتظار خدمتی
on deck
U
در انتظار نوبت شنا
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened.
U
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself.
U
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
promises
U
نوید انتظار وعده دادن
speculating
U
انتظار سودو زیاد داشتن
speculates
U
انتظار سودو زیاد داشتن
par for the course
<idiom>
U
تنها چیزیکه انتظار داشته
speculated
U
انتظار سودو زیاد داشتن
product life expectancy
U
عمر مورد انتظار محصول
speculate
U
انتظار سودو زیاد داشتن
wait
U
انتظار کشیدن معطل شدن
awaiting aircraft availability
U
زمان انتظار درخط تعمیر
waited
U
انتظار کشیدن معطل شدن
promise
U
نوید انتظار وعده دادن
intended investment
U
سرمایه گذاری مورد انتظار
profiteers
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteer
U
فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to have arrived
[expected moment]
U
رسیدن
[به زمان انتظار رفته]
to look forward expectantly to the future
U
با انتظار به آینده نگاه کردن
hold forth
U
پیشنهاد کردن انتظار داشتن
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com