Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
partite
U
منقسم به قسمتهای جدا جدا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
station list
U
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
dispart
U
منقسم کردن
lobulate
U
منقسم به مقطعهای کوچک
trifurcate
U
بسه قسمت منقسم شدن
bilobate
U
دولختی منقسم بدو لخته
military services
U
قسمتهای نظامی
field commands
U
قسمتهای رزمی
administrative services
U
قسمتهای اداری
innards
U
قسمتهای داخلی
sang banshin
U
قسمتهای دست
signal services
U
قسمتهای مخابراتی
weapon troops
U
قسمتهای ادوات
syntax
U
هم اهنگی قسمتهای مختلف
in other sectors
U
در قسمتهای دیگر جبهه
lobar
U
واقع در قسمتهای ریه
alate
U
دارای قسمتهای جناحی
modular
U
دارای قسمتهای کوچک
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
adnexa
U
قسمتهای متصل بهم زائده
comparmentalize
U
به قسمتهای مجزا تقسیم نمودن
anisometric
U
دارای قسمتهای غیر متقارن
weed
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
services
U
قسمتهای اداری ادارات نظامی
pares
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pared
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pare
U
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
bowdlerization
U
حذف قسمتهای خارج از اخلاق
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
weeding
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded
U
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
bowdlerize
U
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
check off list
U
برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
reconditions
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
gambusia
U
ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
hop stop and jump
U
قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
bilge blocks
U
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
recondition
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
reconditioned
U
قسمتهای فرسوده را تعمیرو تعویض کردن
adhesion
آمیزش و بهم آمیختگی طبیعی قسمتهای مختلف
mullion
U
جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
munnion
U
جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
reddendo singula singulis
U
الفاظ در قسمتهای مختلف سندباید متناسب با هم تعبیرشوند
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
thread
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
threads
U
برنامهای که از بخشها و قسمتهای کوچکتر تشکیل شده است
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
bow string truss
U
خرپاهائیکه قسمتهای فوقانی و تحتانی ان نسبت به افق خمیده باشد
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
FDISK
U
امکانی در سیستم که قسمتهای روی دیسک سخت را تشخیص میدهد
degradation
U
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
cumulo nimbus
U
ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
montage
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
montages
U
قطعه ادبی یا موسیقی مرکب از قسمتهای گوناگون تهیه عکسهای بهم پیوسته
offsets
U
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
information hiding
U
یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
design heuristics
U
راهنمایی هایی که به هنگام تقسیم یک مسئله یا برنامه بزرگ به قسمتهای کوچک وکنترل شدنی می توان از انهااستفاده کرد
component forces
U
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
professional service
U
تیمهای متخصص پزشکی قسمتهای تخصصی پزشکی
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
reset key
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
field services
U
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
sister services
U
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
health services
U
خدمات بهداری قسمتهای بهداری
operating slide
U
دستگاه الات متحرک تیربار الات متحرک یا قسمتهای خوراک دهنده
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
armed services
U
قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com