English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acondylose U منفصل بی اتصال
acondylous U منفصل بی اتصال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male connector U ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
detached U منفصل
disjunct U منفصل
disconnected U منفصل
off line U منفصل
free U مجاز منفصل
to get one's mittimus U منفصل شدن
sever U منفصل کردن
disconnecting U منفصل کردن
disconnects U منفصل کردن
disconnect U منفصل کردن
to get the mitten U منفصل شدن
expulse U منفصل کردن
frees U مجاز منفصل
freeing U مجاز منفصل
accessories U نمائات منفصل
freed U مجاز منفصل
discontinuous U منفصل ناپیوسته
severed U منفصل کردن
severing U منفصل کردن
severs U منفصل کردن
disconnectedly U بطور منفصل
broken U منقطع منفصل
caste U طبقه منفصل
disarticulate U منفصل شدن
castes U طبقه منفصل
disjoin U منفصل متلاشی
reduced employees U کارمندان منفصل گردیده
discharge U منفصل یااخراج کردن
caste system U نظام طبقهای منفصل
detached shock wave U موج ضربهای منفصل
discharges U منفصل یااخراج کردن
patch U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches U کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP U پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fiber U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector U وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre U نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
dismisses U منفصل کردن یکان مرخص
dismiss U منفصل کردن یکان مرخص
dismissing U منفصل کردن یکان مرخص
contacted U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting U یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings U سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar U بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivels U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel U اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages U مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
leads U قطب اتصال سیم اتصال
lead U قطب اتصال سیم اتصال
terminals U محل اتصال پیچ اتصال
terminal U محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection U اتصال کاسکاد اتصال پلهای
ramps U سینه کش اتصال فراز اتصال
slip road U سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp U سینه کش اتصال فراز اتصال
cirrus U لایهای از ابرهای سفیدرنگ منفصل و رشتهای در ارتفاع تقریبی 0057 متری از سطح زمین
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
T connector U اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
expels U منفصل کردن بزور خارج کردن
expel U منفصل کردن بزور خارج کردن
expelled U منفصل کردن بزور خارج کردن
dismissing U منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
expelling U منفصل کردن بزور خارج کردن
dismisses U منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
dismiss U منفصل کردن موضوعی را مختومه کردن
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
law of continvity U اتصال
lead wire U خط اتصال
butt joint U اتصال لب به لب
contacts U اتصال
contact U اتصال
contacting U اتصال
incorporation U اتصال
jump joint U اتصال لب به لب
butt joint riveting U اتصال لب به لب
contacted U اتصال
lap joint U اتصال لب به لب
interconnetion U اتصال
hitching U اتصال
connection line U خط اتصال
union U اتصال
unions U اتصال
connectivity U اتصال
connector U اتصال
bonding U اتصال
seam U خط اتصال
seams U خط اتصال
fusion U اتصال
fusions U اتصال
network U اتصال
hitches U اتصال
hitched U اتصال
hitch U اتصال
attaching U اتصال
attaches U اتصال
attach U اتصال
interconnection U اتصال
clutch dog U فک اتصال
inosculation U اتصال
colligation U اتصال
concatenate U اتصال
joint U اتصال
conjuncture U اتصال
connect node U کد اتصال
networks U اتصال
single u butt weld U اتصال لب به لب "یو"
continuity U اتصال
coupling U اتصال
junctions U اتصال
conjunction U اتصال
bounding U اتصال
scarfs U اتصال
scarf U اتصال
conjunctions U اتصال
wiring U اتصال
v joint U اتصال "وی "
fitting U اتصال
suspension U اتصال
symphysis U اتصال
tie down U اتصال
tie line U خط اتصال
link U اتصال
suspensions U اتصال
juncture U اتصال
nexus U اتصال
connection U اتصال
connexions U اتصال
junction U اتصال
single u butt joint U اتصال لب به لب "یو"
cutter link U اتصال
abjoint U بی اتصال
abutment U اتصال
binding U اتصال
bindings U اتصال
coitus U اتصال
coupling coefficient U ضریب اتصال
synchronising U با هم اتصال دادن
synchronises U با هم اتصال دادن
synchronize U با هم اتصال دادن
connection terminal U پایانه اتصال
coupling element U عنصر اتصال
connection diagram U دیاگرام اتصال
coupling factor U ضریب اتصال
coupling instability U نااستواری اتصال
synchronizes U با هم اتصال دادن
fitting U قطعه اتصال
synchronised U با هم اتصال دادن
coupler link U عضو اتصال
contact plug U فیش اتصال
connexion U ارتباط اتصال
connector symbol U علامت اتصال
jack U انبر اتصال
jacks U انبر اتصال
contact series U اتصال سری
corner joint U اتصال فارسی
coupling capacitor U خازن اتصال
accolades U خط اتصال اکولاد
corner joint U اتصال گوشه
connector U اتصال دهنده
contact pair U زوج اتصال
connector U وسیله اتصال
coupler link U لینک اتصال
connectivity platform U برنامه اتصال
floating U فاقدوسیله اتصال
crosspoint U زوج اتصال
branch extension U اتصال شنت
short-circuits U اتصال کوتاه
capacity ground U اتصال به فرفیت
cascade connection U اتصال ابشاری
short-circuit U اتصال کوتاه
ball joint U توپی اتصال
brittannia joint U اتصال بریتانیایی
cam control U بادامک اتصال
cable joint U موف اتصال
binding screw U پیچ اتصال
binding post U پیچ اتصال
becket U حلقه اتصال
balanced circuit U اتصال سیمتریک
automatic drop U اتصال خودکار
arris fillet joint U اتصال فرنگی
ground connection U اتصال زمین
adaptor piece U حلقه اتصال
by pass U اتصال کوتاه
conjunctions U اتصال اقتران
chain field U فیلد اتصال
conference circuit U اتصال پیشنهادی
connecting U اتصال دهنده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com