English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
1 and 2 are poles apart. <idiom> U ۱ و ۲ یک دنیا باهم فرق دارند [بسیار متفاوت هستند] .
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
PCMCIA U مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
pseudo random U قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
dry rot U پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.]
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
formulae U صیغه
concubine U صیغه
concubines U صیغه
formulas U صیغه
formula U صیغه
plural U صیغه جمع
odalisque U کلفت یا صیغه
the plural number U صیغه جمع
desiderative U صیغه تمنی
concubinage U زندگانی با صیغه
formula of contract U صیغه عقد
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
pronounce the formula of a specified U صیغه جاری کردن
first person U صیغه اول شخص
the precatory form U صیغه تمنی یا در خواست
ablative U مفعول منه صیغه الت
the optative mood U صیغه تمنی یا ارزو یا دعا
unipersonal U واحد دارای یک افنوم منحصربیک صیغه
enallage U بکاربردن صیغهای بجای صیغه دیگر
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
second best theory U نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
objectless U بی منظور
view U منظور
purpose of the dam U منظور از سد
pricks U منظور
views U منظور
viewing U منظور
viewed U منظور
with a view to U به منظور
pricking U منظور
purposeless U بی منظور
pricked U منظور
prick U منظور
with the view of U به منظور
scope U منظور
with the intention of U به منظور
aim U منظور
aimed U منظور
meanings U منظور
intentions U منظور
purposes U منظور
purpose U منظور
sake U منظور
intention U منظور
aims U منظور
meaning U منظور
whereunto U بچه منظور
to make allowance U منظور کردن
intentions U قصد و منظور
get at <idiom> U منظور داشتن
scope U منظور از عملیات
scope U منظور مفاد
intention U قصد و منظور
intent U معنی منظور
objective U هدف منظور
objective U منظور ازعملیات
objectives U منظور ازعملیات
objectives U هدف منظور
allocates U منظور کردن
to what purpose U برای چه منظور
laid on <past-p.> U منظور شده
allocate U منظور کردن
whereto U بچه منظور
provided <adj.> <past-p.> U منظور شده
appropriated <adj.> <past-p.> U منظور شده
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
allocating U منظور کردن
singular U واژه مفرد صیغه مفرد
adhoc U تنها به این منظور
self-defeating U علیه منظور خود
self defeating U علیه منظور خود
to make oneself clear <idiom> U منظور را روشن کردن
malingering U تعارض به منظور فرار ازخدمت
to mean U منظور [داشتن] این است
What does it exactly mean? U منظور از این دقیقا چه است؟
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
(can't) make head nor tail of something <idiom> U فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
to mean to do something U منظور انجام کاری را داشتن
it is g. believed that... U عموماعقیده دارند که ....
they are individ different U تک تک با هم فرق دارند
within living memory U به یاد دارند
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
bridgeware U برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
assessments U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
diclinous U درختانی که نر وماده دارند
minimus U از چندتن که یک نام دارند
they itch for a fight U کرم جنگیدن دارند
conifers U که میوه مخروطی دارند
conifer U که میوه مخروطی دارند
they are at war with japan U باژاپن جنگ دارند
Walls are ears. <proverb> U دیوارها گوش دارند .
they differ materially U تفاوت کلی با هم دارند
they differ in kind U جنساباهم فرق دارند
They have had their differences for a long time . U مدنتهااست با هم اختلاف دارند
term U شرایط
terming U شرایط
conditions U شرایط
terms U شرایط
termed U شرایط
the conditions U شرایط ان
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
capitalized expense U در ضمن اصل دارایی نیز منظور میشود
scope U طول زنجیر ارتفاع سنج ناو منظور
it did not meet our views U منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
the run of the hills is east U تپه ها سوی خاورامتداد دارند
they are t of their doctrines U اصول خودرامحکم نگاه می دارند
basilicas U کلیساهایی که سالن دراز دارند
basilica U کلیساهایی که سالن دراز دارند
to yet had it U طرف مثبت اکثریت را دارند
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
The days are getting shorter now . U روزها دارند کوتاه می شوند
The courts have unlimited jurisdiction. U دادگاهها اخنیارات نامحدود دارند
My hair is falling out. U موهای سرم دارند میریزند.
to be of the mind that ... U این عقیده [نظر] را دارند که ...
They all acknowledge him master . U همه او را به استادی قبول دارند
Iranians have a gift of tongues. U ایرانیها استعداد زبان دارند
active material U موادی که خاصیت تجزیه دارند
The apples are bruised . U سیبها لک زده ( لکه دارند )
working conditions U شرایط کار
qualified U واجد شرایط
competition conditions U شرایط رقابت
qalified U واجد شرایط
actude conditions U شرایط شدید
condition of readiness U شرایط امادگی
actude conditions U شرایط حاد
implied terms U شرایط ضمنی
bona fide U واجد شرایط
payment terms U شرایط پرداخت
admission requirements U شرایط پذیرش
adverse factors U شرایط نامساعد
conditions of use U شرایط کاربرد
initial condition U شرایط اولیه
suitable conditions U شرایط مناسب
usual conditions U شرایط معمول
no bed of roses <idiom> U شرایط سختوبد
present conditions U شرایط فعلی
implied terms U شرایط تلویحی
conditions of contract U شرایط قرارداد
conditions of purchase U شرایط خرید
qualify U واجد شرایط
qualifies U واجد شرایط
eligible U واجد شرایط
second order conditions U شرایط ثانوی
settlement terms U شرایط پرداخت
given conditions U شرایط معینه
settlement terms U شرایط تسویه
shipping terms U شرایط حمل
terms of shipment U شرایط حمل
fair play U شرایط برابر
qulifications U واجد شرایط
final cinditions U شرایط فینال
dis qualified U فاقد شرایط
delivery terms U شرایط تحویل
requirements of the credit U شرایط اعتبار
credit terms U شرایط اعتبار
conference terms U شرایط کنفرانس
conditions U شرایط اوضاع
emergency conditions U شرایط اضطراری
competitive conditions U شرایط رقابت
conditions of (the) competition U شرایط رقابت
given conditions U شرایط معلوم
equilibrium conditions U شرایط تعادل
terms and conditions U ضوابط و شرایط
boundary conditions U شرایط حدی
mutual terms U شرایط متقابل
terms of trade U شرایط مبادله
necessary conditions U شرایط لازم
ballistic conditions U شرایط بالیستیکی
boundary conditions U شرایط مرزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com