English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
scope U منظور از عملیات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
betterment U خرجی که به منظور افزایش بازده یا تقلیل هزینه عملیات صورت بگیرد
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
cybernation U کاربرد کامپیوترهای تزویج شده با ماشین الات خودکاربه منظور کنترل و انجام عملیات پیچیده
Other Matches
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
meaning U منظور
purpose U منظور
with a view to U به منظور
views U منظور
sake U منظور
aimed U منظور
pricked U منظور
aims U منظور
meanings U منظور
with the view of U به منظور
with the intention of U به منظور
viewed U منظور
view U منظور
objectless U بی منظور
viewing U منظور
aim U منظور
intentions U منظور
scope U منظور
intention U منظور
pricks U منظور
pricking U منظور
prick U منظور
purposes U منظور
purposeless U بی منظور
purpose of the dam U منظور از سد
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
objectives U هدف منظور
objective U منظور ازعملیات
objective U هدف منظور
to make allowance U منظور کردن
whereto U بچه منظور
whereunto U بچه منظور
intent U معنی منظور
to what purpose U برای چه منظور
intention U قصد و منظور
scope U منظور مفاد
intentions U قصد و منظور
objectives U منظور ازعملیات
for publicity purposes U به منظور تبلیغ
allocates U منظور کردن
laid on <past-p.> U منظور شده
get at <idiom> U منظور داشتن
allocate U منظور کردن
allocating U منظور کردن
provided <adj.> <past-p.> U منظور شده
appropriated <adj.> <past-p.> U منظور شده
to make oneself clear <idiom> U منظور را روشن کردن
self-defeating U علیه منظور خود
self defeating U علیه منظور خود
adhoc U تنها به این منظور
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
malingering U تعارض به منظور فرار ازخدمت
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
(can't) make head nor tail of something <idiom> U فهمیدن ،یافتن منظور چیزی
clearance sale U فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales U فروش به منظور تصفیه حراج
to mean U منظور [داشتن] این است
What does it exactly mean? U منظور از این دقیقا چه است؟
to mean to do something U منظور انجام کاری را داشتن
assessments U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment U تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
bridgeware U برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
assessments U تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
scope U طول زنجیر ارتفاع سنج ناو منظور
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
capitalized expense U در ضمن اصل دارایی نیز منظور میشود
declared value U قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
it did not meet our views U منظور مارا انجام نداد نظرماراتامین نکرد
drain joints U فاصله بین تنبوشههای زهکش به منظور دخول اب به تنبوشه ها
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
treasury stock U سهم منتشره شرکت که بعنوان سرمایه منظور میگردد
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
replevin U طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
operation U 1-عملیات روی دو عملوند. 2-عملیات روی عملوند به صورت دودویی
retrofit U بروز در اوردن یا اضافه نمودن به یک سیستم موجودبه منظور بهبود ان
bay U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
baying U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
kuomintang U حزب ناسیونالیست چین که در سال 1981 به منظور مبارزات ضداستعماری شد
juck work U کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
bayed U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
combined operations U عملیات رستههای مرکب عملیات مرکب
eudaimonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
special contracts U منظور عقودی هستند که نام و صیغه خاص و شرایط ویژه دارند
bagger my neihbour trade palicy U سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
assessed value U ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
eudaemonism U اخلاقیاتی که منظور ان فراهم کردن خوشی و سعادت است اخلاقیات ارسطو
reventment U روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
superscripsit U بسته نرم افزاری که به منظور پردازش کلمه درسیستمهای ریزکامپیوتر بکارمی رود
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
rule of reason U تفسیر کردن قانون به طورغیر عادلانه به منظور حفظ بعضی انحصارات غیر قانونی
constructive trust U منظور مسئولیتی است که از حکم قانون ناشی میشود و ارتباطی به خواست شخص ندارد
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
bench check U ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
system follow up U ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
subsidy U حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
demagogisme U استفاده نامشروع از احساسات حاد و تعصبات عوام و مردم کوچه و بازار به منظور وصول به اهداف سیاسی
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
right of search U حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
clipboard U قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
clipboards U قسمتی از حافظه کامپیوتر که به منظور ذخیره دادهای که از یک فایل یا برنامه دیگرمنتقل میشود کنار می گذارند تخته رسم
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
preventive war U نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
trend line U یک بسط محاسبه شده از سری داده به منظور پیش بینی خط سیرهای ورای داده معلوم
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
conflict of lows U در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
loss leader U بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
cartels U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
protectionism U دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
cartel U اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
timing disc U علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
exquatur U اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
dumping U صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
leninism U اصول عقاید لنین مارکسیسم با تفسیر واستنباطی که لنین از ان به منظور انطباق با ایدئولوژی مذکور با وضع روسیه کرده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
special purpose computer U کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
op U عملیات
operation U عملیات
operations U عملیات
treatment U عملیات
treatments U عملیات
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
oem U Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
object code U خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
quamdiu bene se gesserit U تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد
action U جنگ عملیات
parallel operation U عملیات موازی
plan of action U طرح عملیات
operation manager U مدیر عملیات
terrain U زمین عملیات
counter battery U عملیات ضد اتشبار
covert operations U عملیات مخفی
actions U عملیات جنگی
operation center U مرکز عملیات
actions U جنگ عملیات
operations personal U پرسنل عملیات
action U عملیات جنگی
operating program U برنامه عملیات
external operation U عملیات خارجی
operation map U نقشه عملیات
operation overlay U کالک عملیات
dry run U عملیات جنگی
electrochemical treatment U عملیات الکتروشیمایی
operations room U اتاق عملیات
operations research U تحقیق در عملیات
delay action U عملیات تاخیری
delaying action U عملیات تاخیری
denial operations U عملیات ممانعتی
deputy for operations U معاونت عملیات
covert operations U عملیات پنهانی
destructive operation U عملیات مخرب
divert action U عملیات مخالف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com