English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exploded view U منظره شکافته شده مدل بریده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exploded view U منظره بریده
fissiped U سم شکافته جانور سم شکافته
smatterer U کسیکه بریده بریده حرف میزند
gasps U بریده بریده نفس کشیدن
staccato U بطور بریده بریده اداکردن
gasping U بریده بریده نفس کشیدن
gasped U بریده بریده نفس کشیدن
gasp U بریده بریده نفس کشیدن
slash U بریده بریده کردن
slashes U بریده بریده کردن
broken sleep U خواب بریده بریده
giggle U با نفس بریده بریده
giggled U با نفس بریده بریده
slashed U بریده بریده کردن
giggling U با نفس بریده بریده
giggles U با نفس بریده بریده
pedatifid U شکافته
parted U شکافته
cloven hoofed U سم شکافته
cloven U شکافته
laciniate U شکافته
laciniated U شکافته
cloven footed U سم شکافته
reft U شکافته
furcate U از هم شکافته
bifid U شکافته
artiodactylous U سم شکافته
artiodactyl U سم شکافته
split screen U صفحه شکافته
fissiped U پنجه شکافته
split-screen U صفحه شکافته
furcate U از هم شکافته شدن
fissidactyl U پنجه شکافته
labium U لب شکافته گلبرگ
artiodactylous U دارای سم شکافته
artiodactyl U دارای سم شکافته
cloven foot U دارای پا یا سم شکافته
forked U چنگال مانند شکافته
labiate U وابسته بگیاهان لب شکافته
cut in U چاک خورده شکافته
the cow parts the hoofs U گاو سمهای شکافته دارد
labiate U دارای گلی که لبه جامش شکافته
interrupted line U خط بریده بریده
edge notched U لب بریده
brokenly U بریده بریده
lobed U بریده بریده
by snathces U بریده بریده
cut U بریده
cuts U بریده
scenery U منظره
pictures U منظره
pictured U منظره
picture U منظره
prospects U منظره
picturing U منظره
scene U منظره
scenes U منظره
spectacles U منظره
spectacle U منظره
vision U منظره
visions U منظره
viewing U منظره
panoramas U منظره
view U منظره
viewless U بی منظره
prospecting U منظره
viewed U منظره
field of view U منظره
gig lamps U منظره
perspectives U منظره
view U منظره
panorama U منظره
prospect U منظره
prospected U منظره
views U منظره
perspective U منظره
gasp U نفس بریده
gasping U نفس بریده
uncut U بریده نشده
cluttering U بریده گویی
gasped U نفس بریده
intrenchant U بریده نشدنیentrench
crop eared U گوش بریده
premorse U بریده شده
sawn joint U درز بریده
sectile U بریده شدنی
bonnyclabber U شیر بریده
gasps U نفس بریده
to pant for breath U بریده دم زدن
dimension stone U سنگ بریده
lumber U تیر بریده
lumbering U تیر بریده
lumbers U تیر بریده
chopped U پاس بریده
ellipsis U بریده گویی
chopped U ضربه بریده
chop U پاس بریده
chop U ضربه بریده
lumbered U تیر بریده
landscapes U منظره طبیعی
landscaping U دورنما منظره
landscaping U منظره طبیعی
landscape paiting U منظره سازی
objected U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
direct objects U موضوع منظره
nocturnes U نقاشی از منظره شب
nocturne U نقاشی از منظره شب
landscape painting U منظره سازی
landscapes U دورنما منظره
outside view U منظره خارجی
objects U موضوع منظره
seascape U منظره دریایی
waterscape U منظره اب دریا
to sight land U دیدن منظره
seascapes U منظره دریایی
sightliness U منظره دار
landscape U دورنما منظره
objecting U موضوع منظره
landscaped U دورنما منظره
landscaped U منظره طبیعی
landscape U منظره طبیعی
sights U نظر منظره
sight U نظر منظره
object U موضوع منظره
bird's eye U منظره هوایی
brokenly U بطور شکسته یا بریده
paring U ناخن بریده شده
cut back bitumens U قیرهای محلول پس بریده
dissevere U جداشدن بریده شدن
parings U ناخن بریده شده
shoot set U پاس تیز یا بریده
to fall off U سواشدن بریده شدن
mutilated U اندام بریده مغلوط
palmatifid U دارای شکافی شبیه پنجه دست شکافته پنجه
sights U منظره دستگاه سایت
moonscape U منظره سطح ماه
panorama U منظره باز ووسیع
picturesque U بدیع خوش منظره
shots U منظره فیلمبرداری شده
panoramic view U منظره پهنه نما
sight U منظره دستگاه سایت
sea piece U نقاشی منظره دریا
scenograph U منظره نقاشی شده
shot U منظره فیلمبرداری شده
seascapes U منظره هوایی دریا
blur U منظره مه الود لک کردن
blurs U منظره مه الود لک کردن
blurring U منظره مه الود لک کردن
blurred U منظره مه الود لک کردن
foreground U منظره جلو عکس
panoramas U منظره باز ووسیع
outlook U منظره چشم داشت
seascape U منظره هوایی دریا
skiving U قسمت بریده چرم نواره
skived U قسمت بریده چرم نواره
skives U قسمت بریده چرم نواره
skive U قسمت بریده چرم نواره
to turn U بریده شدن [آشپزی و غذا]
to go off [ British E] U بریده شدن [آشپزی و غذا]
julienne U ابگوشت سبزیجات بریده شده
to turn sour U بریده شدن [آشپزی و غذا]
She was fascinated by the view. U غرق تماشای منظره بود
The sight sent cold shiners down my back . U آن منظره تمام بدنم رالرزاند
grainer U نقاش منظره ها و پردههای نمایش
he wondered at the sight U ازدیدن ان منظره تعجب کرد
spectaculars U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
phantasmagoria U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
spectacular U منظره دیدنی نمایش غیر عادی
phantasmagorias U منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
prose idyl U شرح منظره یا رویدادی اززندگی به نثر
scrapping U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrapped U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
logjam U انباشتگی تنهی درختان بریده شده در رودخانه
scraps U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
scrap U عکس یا قسمتی از کتاب یا روزنامه که بریده شده
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
vista U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
vistas U منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
panoramic U دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
dimension stone U سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
The milk [the wine] has already turned [gone off] . U شیر [شراب] پیش از این بریده شده است.
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
cut brackets U [تکه ای از تخته ی بریده شده با تیر یک طرف گیردار]
cutting angle U زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
to halve two timbers U دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
x cut crystal U کریستالی که عمود بر محورایکس و بموازات محور سوم بریده شده است
labiate U لب شکافته کردن لب دار کردن
stenciled U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencil U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils U ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
surface of rupture U سطح شکافته شده به وسیله گلوله منفجر شده سطح شکافت
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> U کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
selection U نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
flowchart U صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com