English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
partition wall U دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
front wall U دیوار مقابل اسکواش
middle U منطقه میانی زمین
middles U منطقه میانی زمین
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
opened U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opens U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
open U وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
alley shot U ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
lob U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbing U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs U ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
flying shore U تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall U دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
retaining wall U دیوار نگهبان دیوار محافظ
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
adjacent U نزدیک دیوار به دیوار
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
mesne U میانی
mediated U میانی
mediate U میانی
mesial U میانی
mediums U میانی
medium U میانی
center land U خط میانی
center back U بک میانی
medial U میانی
mesail U میانی
mesal U میانی
middle deck U پل میانی
innermost U میانی
median U میانی
inmost U میانی
mediating U میانی
mediates U میانی
centric U میانی
centrical U میانی
midline U خط میانی
midpoints U نقطه میانی
lower boom U تیرک میانی
intermediate frequency tank circuit U فرکانس میانی
lower boom U بوم میانی
midpoint U نقطه میانی
median U سکوی میانی
intermediate frequency U فرکانس میانی
mid U میانی وسطی
median income U درامد میانی
middles U میانی وسطی
middle U میانی وسطی
mesencephalon U مغز میانی
buffer U حافظه میانی
neutral wire U سیم میانی
neutral conductor U سیم میانی
midsection U قطعه میانی
hogging U تنش میانی
intermediate fuse U فیوز میانی
intermediate image U تصویر میانی
intermediate plate U صفحه میانی
intermediate points U جهات میانی
ridge rope U سیم میانی
intermediate U طبقه میانی
intermediate U عضو میانی
intermediate terminal U ترمینال میانی
mid- U میانی وسطی
intermediate transmitter U فرستنده میانی
interphase U فاز میانی
intermediate phase U فاز میانی
midfield line U خط میانی زمین
cut splice U پیوند میانی
intermediate layer U لایه میانی
drop keel U تیغه میانی
intermediate link U حلقه میانی
intermediate office U مرکز میانی
intermediate oscillation U نوسان میانی
dorsomedial U پشتی- میانی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
middle fraction U پاره میانی
meddle U میانی وسطی
center circle U دایره میانی
middle ear U گوش میانی
central strip U نوار میانی
middle insomnia U بیخوابی میانی
middle part U قسمت میانی
i.f. U فرکانس میانی
halfback U بازیگرخط میانی
halfback U بازیگر میانی
meddled U میانی وسطی
meddles U میانی وسطی
central reserve U سکوی میانی
intermediate band U باند میانی
center stripe U خط میانی زمین
center wing U بال میانی
center section U بال میانی
middle fraction U جزء میانی
center line U خط میانی زمین
interband U باند میانی
tun dish throught U پاتیل میانی
interconnection U اتصال میانی
mid flap U فلپ میانی
intermediate contact U کنتاکت میانی
intermediate anneal U التهاب میانی
middle layer U قشر میانی
tympanum U گوش میانی
intermediate distribution frame U مقسم میانی
intermediate field U میدان میانی
centered U نقط ه میانی چیزی
intercede U پادر میانی کردن
centers U نقط ه میانی چیزی
centre U نقط ه میانی چیزی
centred U نقط ه میانی چیزی
midpoint rule U قاعده نقطه میانی
amidship U قسمت میانی قایق
third ventricle U بطن میانی مغز
vermis U قطعه میانی مخچه
loom U قسمت میانی پارو
rail U الت میانی در و پنجره
interceding U پادر میانی کردن
steering wheel hub U قسمت میانی غربالک
deep U نقطه میانی سر پیچ
middle lintel in window U وادار میانی پنجره
deepest U نقطه میانی سر پیچ
intercedes U پادر میانی کردن
looms U قسمت میانی پارو
looming U قسمت میانی پارو
medice U قسمت میانی زمین
loomed U قسمت میانی پارو
medium frequency motor U موتور با فرکانس میانی
interceded U پادر میانی کردن
deeper U نقطه میانی سر پیچ
dermis U غشاء میانی پوست
intermediate amplifier U تقویت کننده میانی
interjacent U میانی در میان افتاده
interband telegraphy U تلگراف باند میانی
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
center U نقط ه میانی چیزی
center back U بازیگر میانی خط عقب
media U پوشش میانی سرخرگ
intermediate frequency transformer U مبدل فرکانس میانی
center ice circle U داره میانی زمین
flankerback U بازیگر میانی جناح
central concrete membrane U پرده میانی بتنی
grounded neutral U سیم میانی زمین
cif U فرمت میانی معروف
half length illusion U خطای ادراکی میانی
intermediate frequency sensitivity U حساسیت فرکانس میانی
intermediate repeater U تقویت کننده میانی
intermediate frequency stage U طبقه ی فرکانس میانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com