English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zones U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
fore check U جلوگیری از مدافع در منطقه دفاعش جلوی تور
contingency U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingencies U عملیات احتمالی پیش امد احتمالی
contingency option program U برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
reckless of danger U بی پروا ازخطر
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
surviving U جان بدربردن ازخطر
survive U جان بدربردن ازخطر
survived U جان بدربردن ازخطر
survives U جان بدربردن ازخطر
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
even tual U احتمالی
conceivably <adv.> U احتمالی
contingently <adv.> U احتمالی
possibly <adv.> U احتمالی
contingencies U احتمالی
as may be the case <adv.> U احتمالی
probable U احتمالی
eventual U احتمالی
probabilistic U احتمالی
contingency U احتمالی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
probabilistic model U مدل احتمالی
contenders U برنده احتمالی
probability limits U حدود احتمالی
probable error U خطای احتمالی
probable error U اشتباه احتمالی
contender U برنده احتمالی
ramifications U تبعات احتمالی
prospecting U مشتری احتمالی
gambling U خطر احتمالی
contingent profit U منفعت احتمالی
contingent liability U بدهی احتمالی
contingent liabilities U بدهیهای احتمالی
prospect U مشتری احتمالی
prospected U مشتری احتمالی
probabilistic model U الگوی احتمالی
probability cost U بهای احتمالی
presumptive U فرضی احتمالی
PE U خطای احتمالی
contingency plan U طرح احتمالی
probabilism U احتمالی نگری
prospects U مشتری احتمالی
adventure U خطر احتمالی
risks U خطر احتمالی
risking U خطر احتمالی
acatalepsy U فلسفهء احتمالی
risked U خطر احتمالی
risk U خطر احتمالی
adventures U خطر احتمالی
contingency plan U طرح عملیات احتمالی
probabilism U انتخاب وجه احتمالی
radial probability density U چگالی شعاعی احتمالی
break up of the a proposed marriage U به هم خوردن ازدواج احتمالی
likeliest U باور کردنی احتمالی
likely U باور کردنی احتمالی
likly U باور کردنی احتمالی
likelier U باور کردنی احتمالی
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
norm point U نقطه احتمالی فرود در پرش
range probable error U اشتباه احتمالی برد توپ
contingent effects U اثرات احتمالی انفجار هستهای
contingencey forces U نیروهای مخصوص عملیات احتمالی
probable U باور کردنی امر احتمالی
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
confidence level U احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
dope U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
contingency retention stock U اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
dopes U اطلاعات درباره نتیجه احتمالی مسابقه
contingency support stocks U اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
circular probable error U دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
loading for contingencies U کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. U در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
air defense action area U منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment U ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
obstructions U جلوگیری
suppression U جلوگیری
stoppages U جلوگیری
forbiddance U جلوگیری
stoppage U جلوگیری
interdiction U جلوگیری
interception U جلوگیری
obstruction U جلوگیری
arrest U سد جلوگیری
debarment U جلوگیری
contraception U جلوگیری
prevention U جلوگیری
arrests U سد جلوگیری
premunition U جلوگیری
arrested U سد جلوگیری
restraints U جلوگیری
countercheck U جلوگیری
restraint U جلوگیری
hindered U جلوگیری کردن
inhibition U جلوگیری از بروزاحساسات
inhibitions U جلوگیری از بروزاحساسات
preservative U ماده جلوگیری
rule out U جلوگیری کردن
restrain U جلوگیری کردن از
restrains U جلوگیری کردن از
suppressor U جلوگیری کننده
restraining U جلوگیری کردن از
hinders U جلوگیری کردن
hindering U جلوگیری کردن
abatement U فروکش جلوگیری
prevents U جلوگیری کردن از
prevents U جلوگیری کردن
prevent U جلوگیری کردن
preservatives U ماده جلوگیری
to provide against U جلوگیری کردن
accident prevention U جلوگیری از سانحه
prohibit U جلوگیری کردن
suppressive U جلوگیری کننده
preventive U جلوگیری کننده
repressed U جلوگیری شده
preventive U عامل جلوگیری
keeps U جلوگیری کردن
prevent U جلوگیری کردن از
prohibiting U جلوگیری کردن
prevented U جلوگیری کردن
preventing U جلوگیری کردن
to keep back U جلوگیری کردن از
rebuffing U جلوگیری کردن
hinder U جلوگیری کردن
prohibits U جلوگیری کردن
rebuff U جلوگیری کردن
rebuffed U جلوگیری کردن
preventing U جلوگیری کردن از
prevented U جلوگیری کردن از
rebuffs U جلوگیری کردن
keep U جلوگیری کردن
repessive U جلوگیری کننده
preservation U محافظت جلوگیری
arrested U جلوگیری کردن
arrested U جلوگیری از سقوط
interdict U جلوگیری ممنوعیت
arrests U جلوگیری کردن
arrests U جلوگیری از سقوط
checkless U غیرقابل جلوگیری
preclusive U جلوگیری کننده
premune U ناشی از جلوگیری
prevenience U منع جلوگیری
preventability U قابلیت جلوگیری
interceptive U جلوگیری کننده
inhibitor U جلوگیری کننده
arrest U جلوگیری از سقوط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com