English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deprossion U منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
barometric pressure U فشار بارومتری
barometric altimeter U ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
barometric U بارومتری
barometric altitude U ارتفاع بارومتری هواپیما
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
wettish U نسبتا تر
rather U نسبتا
comparatively U نسبتا
sort of U نسبتا
relatively U نسبتا"
semiarid U نسبتا کم اب
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
nowhere near U نسبتا دور
strongish U نسبتا قوی
subaquatic U نسبتا ابزی ا
yellowy U نسبتا زرد
considerably U نسبتا"زیاد
thickly U نسبتا ضخیم
prettyish U نسبتا زیبا
goodish U نسبتا خوب
lightish U نسبتا سبک
stiffish U نسبتا سخت
andante U نسبتا اهسته
lightish U نسبتا روشن
youngish U نسبتا جوان
thinnish U نسبتا لاغر
thickish U نسبتا ضخیم
andante U نسبتا ملایم
oldish U نسبتا پیر
tallish U نسبتا بلند
smallish U نسبتا کوچک
slowish U نسبتا کند
modest U معتدل نسبتا کم
darkish U نسبتا تاریک
poorish U نسبتا فقیر
coolish U نسبتا خنک
hypothermal U نسبتا گرم
poorish U نسبتا ضعیف
largish U نسبتا بزرگ
widish U نسبتا وسیع
somedeal U اندکی نسبتا
biggish U نسبتا بزرگ
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
territorial U منطقهای
regionally U منطقهای
zonary U منطقهای
regional U منطقهای
zonular U منطقهای
zonal U منطقهای
heavy-set U چهارشانه و نسبتا چاق
fairest U نسبتا خوب متوسط
partly U نسبتا دریک جزء
enough U باندازهء کافی نسبتا
sweetish U چیز نسبتا شیرین
fair U نسبتا خوب متوسط
fairer U نسبتا خوب متوسط
flattish U نسبتا خنک یابیمزه
fairs U نسبتا خوب متوسط
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
regional trade U تجارت منطقهای
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
territorial U محلی منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
regional center U مرکز منطقهای
regional network U شبکه منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
zones U دفاع منطقهای
zone U دفاع منطقهای
area monitoring U مراقبت منطقهای
area interdiction U ممانعت منطقهای
area fire U اتش منطقهای
zone defence U دفاع منطقهای
area bombing U بمباران منطقهای
area evacuation U تخلیه منطقهای
area evacuation U اخراجات منطقهای
area defense U پدافند منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
area signal center U مرکزمخابرات منطقهای
area target U اماج منطقهای
area target U هدف منطقهای
area study U بررسی منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
circuit court U دادگاه منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
good U معتبر موجه نسبتا" زیاد
large-scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale U نسبتا زیاد بمعیار وسیع
area sampling U نمونه گیری منطقهای
area control center U مرکز کنترل منطقهای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
zonal tournament U تورنمنت منطقهای شطرنج
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
orthocephalic U دارای سر نسبتا کوتاه وصورت پهن
gambusia U ماهی ابنوس قسمتهای نسبتا گرمسیر
clothesline U ضربه نسبتا"مستقیم نزدیک زمین
gallinipper U حشره گزنده نسبتا بزرگ سرخک
redeploying U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeploy U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
wind shadow U منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
acerbic <adj.> U انتقاد هوشندانه و در عین حال نسبتا ظالمانه از کسی یا چیزی
anthracite U زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
ectoplasm U طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
chrome dyes U کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
jijim [cicim] U جاجیم [دست بافته های نسبتا زبر که به شاه سون نیز شناخته شده و بصورت راه راه و پود نما بافته می شود.]
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
filikli U [نوعی فرش با پرز بلند و نسبتا زبر و خشن و بیشتر از جنس پشم بز که در مناطق عشایری ترکیه و آذربایجان شوروی بافته شده، گره ها بدور نخ تار زده شده و کل فرش پس از اتمام بافت رنگرزی می شود.]
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
back iron U بن فشار
thrusting U فشار
pressure vessel U فشار
weight U فشار
thrusts U فشار
atmospheric pressure U فشار جو
fantod U فشار
barometric pressure U فشار جو
isobare U هم فشار
isopiestic U هم فشار
back pressure U پی فشار
pressing U فشار
distraint U فشار
ice push U فشار یخ
water pressure U فشار اب
thrust U فشار
hydraulic pressure U فشار اب
total pressure U فشار کل
bunt U فشار با سر
strain U فشار
impact U فشار
pushes U فشار
pushed U فشار
strains U فشار
push U فشار
atmosphere U فشار جو
low pressure U فشار کم
growing pains U فشار
brunt U فشار
pressure U فشار
isobars U تک فشار
isobars U هم فشار
isobar U تک فشار
stroke U فشار با پا
isobar U هم فشار
line of thrust U خط فشار
exertions U فشار
exertion U فشار
tensions U فشار
sense of pressure U حس فشار
stressing U فشار
zip U فشار
zipped U فشار
zipping U فشار
stresses U فشار
zips U فشار
violence U فشار
constraint U فشار
pressure sense U حس فشار
tension U فشار
compression U فشار
atmospheres U فشار جو
impacts U فشار
stroking U فشار با پا
strokes U فشار با پا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com