Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (33 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
collimate
U
منطبق کردن خطوط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
register
U
منطبق کردن
superpose
U
منطبق کردن با
registering
U
منطبق کردن
registers
U
منطبق کردن
accomodate
U
منطبق کردن
suits
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suited
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suit
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
halving
U
نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
threads
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread
U
دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
infiltrate
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
coincident
U
منطبق
identic
U
منطبق با
congurous
U
جور منطبق
synchronization
U
منطبق همگامی
coincide
U
منطبق شدن
matching diaphragm
U
دیافراگم منطبق
coincided
U
منطبق شدن
matching
U
جفتگری منطبق
coinciding
U
منطبق شدن
coincides
U
منطبق شدن
nomological
U
منطبق با قانون
conformable
U
منطبق شدنی مطیع
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
fiducial marks
U
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
Funstionalism
U
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
quick disconnect
U
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
functionalism
U
عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
clatters
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
U
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
tricked
U
خطوط
cotidal lines
U
خطوط هم مد
trick
U
خطوط
tricking
U
خطوط
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
line of induction
U
خطوط القا
line spacing
U
فاصله خطوط
extension lines
U
خطوط دنباله
air way station
U
خطوط هوایی
spectral lines
U
خطوط طیفی
line to line fault
U
تماس خطوط
isocline
U
خطوط هم شیب
isochromatique
U
خطوط همرنگ
leading
U
فاصله خطوط
flow lines
U
خطوط جریان
isovent
U
خطوط هم باد
flowlines
U
خطوط جریان
symmetry lines
U
خطوط تقارن
line of communications
U
خطوط مواصلات
curvature lines
U
خطوط منحنی
grid lines
U
خطوط شبکه
stream lines
U
خطوط جریان
line of flux
U
خطوط قوا
front lines
U
خطوط مقدم
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
curvature lines
U
خطوط مدور
absorption lines
U
خطوط دراشامی
equipotential lines
U
خطوط هم پتانسیل
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
street railway
U
خطوط تراموا
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
dark lines
U
خطوط تاریک
closed traverse
U
خطوط متقاطع
zigzagging
U
خطوط منکسر
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
zigzag
U
خطوط منکسر
zigzags
U
خطوط منکسر
outside lines
U
خطوط حمله
along line
U
در امتداد خطوط
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
zigzagged
U
خطوط منکسر
balmer lines
U
خطوط بالمر
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
lines of force
U
خطوط نیرو
lines of force
U
خطوط قوا
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
open lines
U
خطوط باز شطرنج
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic path
U
مسیر خطوط قوا
retrace blanking
U
خاموشی خطوط بازگشتی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
magnetic lines of force
U
خطوط نیروی مغناطیسی
hypen ladder
U
خطوط تیره نردبانی
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
contour interval
U
فاصله خطوط واصل
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
front lines
U
خطوط جلو جبهه
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
curvilinear ornament
U
زینتکاری با خطوط خمیده
trackage
U
خطوط راه اهن
cutting line of force
U
قطع خطوط قوا
endline
U
خطوط موازی با 04 مترفاصله
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
electric line of force
U
خطوط نیروی برق
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
domestic air traffic
U
خطوط هوایی داخلی
river
U
سفیدی بین خطوط
rivers
U
سفیدی بین خطوط
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
hoseline
U
خطوط لوله لاستیکی
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
meridians
U
خطوط نصف النهار
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
contours
U
خطوط تراز زمین
gules
U
خطوط موازی عمودی
contours
U
خطوط کناره نما
meridian
U
خطوط نصف النهار
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
magnetic path length
U
طول مسیر خطوط قوا
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
paleography
U
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
convergent
U
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
overhead trolley
U
خطوط هوایی ترن برقی
lpm
U
تعداد خطوط دردقیقه inutes
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
lightface
U
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
ingrain
U
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
floating lines
U
خطوط مواج عکس هوایی
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
lineolated
U
خط دار دارای خطوط ریز
lineolate
U
خط دار دارای خطوط ریز
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
image sharpness
U
خطوط مورب تحت زاویه معین
hierologist
U
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
stria
U
نوار باریک هریک از خطوط موازی
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
hierology
U
علم خواندن خطوط قدیم مصر
ring straked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring streaked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
agonic line
U
خطوط رسم شده روی نقشه
contour strip cropping
U
کشت نواری برروی خطوط میزان
crawl trench
U
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
graticule
U
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
line engraving
U
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
granite paper
U
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
bar pattern
U
ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
contour map
U
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
raster scan graphics
U
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
floating lines
U
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
topographic map
U
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
foreshortening
U
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
oblique perspective
U
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
stereocomparagraph
U
دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
main stripe
U
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
raster
U
خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
perspective grid
U
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
laid paper
U
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
teleprompter
U
اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
hard clip area
U
حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
outdent
U
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
ribbing
U
ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com