English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
delivery terms U نحوه تحویل
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
processes U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
map U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
process U نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
phillips curve U منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
manual U کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
manual U کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
MAPI U که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
demo U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstration U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations U قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
interchange file format U استانداردی که نحوه ذخیره سازی داده در Amiga و برخی برنامههای گرافیکی را نشان میدهد
epp U استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
DV I U سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
simulations U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
simulation U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
map U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps U نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
primer U کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
primers U کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
printed U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
prints U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
print U عمل محصول نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد که نحوه فاهر شدن صفحه هنگام چاپ را نشان دهد
summation curve U منحنی تراکمی
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
flow diagram U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
flowchart U نموداری که ترتیب مراحل در یک فرآیند یا برنامه را نشان دهد
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
devolvement U تحویل
livery U تحویل
process U تحویل
liveries U تحویل
prehension U تحویل
solstice U تحویل
processes U تحویل
utilization U تحویل
delivery U تحویل
deliveries U تحویل
free U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
frees U تحویل
transter U تحویل
freeing U تحویل
bailment U تحویل
freed U تحویل
incremental computer U وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
pick up and delivery U بارگیری و تحویل
supplying U تحویل دادن
deliverer U تحویل دهنده
catcher's side U سوی تحویل
supply U تحویل ذخیره
cargo delivery U تحویل بار
supply U تحویل دادن
supplied U تحویل ذخیره
supplied U تحویل دادن
deliverable state U در حالت تحویل
deliverable U قابل تحویل
forwarded <adj.> <past-p.> U تحویل شده
consigned <adj.> <past-p.> U تحویل شده
polytropic U تحویل برزخ
delivered at frontier U تحویل در مرز
committed <adj.> <past-p.> U تحویل شده
ex factory U تحویل در کارخانه
transference U تحویل حواله
exq U تحویل در بارانداز
render U تحویل دادن
rendered U تحویل دادن
renders U تحویل دادن
ex mill U تحویل در کارخانه
exs U تحویل از کشتی
forward delivery U تحویل به وعده
cash dispenser U تحویل دارخودکار
cash dispensers U تحویل دارخودکار
prompt delivery U تحویل فوری
hand over U تحویل دادن
free docks U تحویل در بارانداز
forward delivery U تحویل دراینده
demand satisfaction U تحویل درخواستها
free on quay U تحویل دراسکله
delivery speed U سرعت تحویل
delivery side U سمت تحویل
delivery order U حواله تحویل
delivery notice U اعلامیه تحویل
delivery note U حواله تحویل
delivery free U تحویل رایگان
delivery date U تاریخ تحویل
delivery table U میز تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
delivery valve U سوپاپ تحویل
delivery to the home U تحویل در خانه
delivered <adj.> <past-p.> U تحویل شده
irreducibility U تحویل ناپذیری
LSD U نگهداری تحویل
supplying U تحویل ذخیره
transferee U تحویل گیرنده
takeover U تحویل گیری
takeovers U تحویل گیری
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
terminal price U قیمت تحویل
to deliver over U تحویل دادن
shortchange U کم تحویل دادن
surrenders U تحویل دادن
to hand over U تحویل دادن
smooth delivery U تحویل بی اشکال
deliver U تحویل دادن
rendition U پرداخت تحویل
transferring U واگذاری تحویل
renditions U پرداخت تحویل
transfers U واگذاری تحویل
delivers U تحویل دادن
recorded delivery U تحویل سفارشی
period of delivery U دوره تحویل
take over U تحویل گرفتن
delivering U تحویل تسلیم
transfer U واگذاری تحویل
acceptance tests آزمایشهای تحویل
bailment U تحویل جنس
take delivery of U تحویل گرفتن
bailee U تحویل گیرنده
delivered U تحویل شده
to take over U تحویل گرفتن
surrendered U تحویل دادن
delivering U تحویل دادن
surrender U تحویل دادن
fob U تحویل کشتی
spot goods U کالاهای اماده تحویل
deliveries U قبض و اقباض تحویل
receipt U بزهکاران را تحویل گرفتن
delivery U تحویل کالا دادن
delivery order U دستور تحویل کالا
exw U تحویل در محل تولید
delivery car U واگن تحویل دهنده
reductions U تحویل استحاله کاهش
delivery U قبض و اقباض تحویل
franco alongside ship U تحویل کنار کشتی
for U تحویل روی قطار
deliveries U تحویل کالا دادن
named place of delivery at frontier U تحویل در مرز مشخص
fot U تحویل روی کامیون
ex ship U تحویل در کنار کشتی
procurement U تهیه و تحویل اماد
procuring U تهیه و تحویل اماد
redeliver U دوباره تحویل دادن
To take delivery of something. U چیزی را تحویل گرفتن
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
ex warehouse U تحویل در کنار انبار
goods intake U کالاهای درحال تحویل
goods inwards U کالاهای درحال تحویل
ex quay U تحویل در بارانداز مقصد
reduction U تحویل استحاله کاهش
goods receiving U کالاهای درحال تحویل
ex quay U تحویل در بندر مقصد
goods inwards sheet U برگ تحویل کالا
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
cash on delivery U پرداخت هنگام تحویل
When do you take delivery of yourcar ? U اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
give in charge U تحویل پلیس دادن
overdue goods U کالاهای تحویل نشده
free on rail U تحویل در راه اهن
procure U تهیه و تحویل اماد
procured U تهیه و تحویل اماد
procures U تهیه و تحویل اماد
receipts U بزهکاران را تحویل گرفتن
destination port U بندر تحویل کالا
d. of goods U تحویل کالا یا اجناس
p&d U delivery and up pick بارگیری و تحویل
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
received for shipment U تحویل شده برای حمل
tpnd U دله دزدی وعدم تحویل
document against payment U تحویل اسناد در ازای پرداخت
to drop something off [at someone's] U چیزی را [به کسی ] تحویل دادن
become U مناسب بودن تحویل یافتن
ex works U تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
to be available for delivery at short notice U بلافاصله قابل تحویل بودن
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
turn in U تحویل دادن جنس به انبار
bond U به انبار گمرک تحویل دادن
supplied U تحویل دادن تغذیه کردن
delivered duty paid U تحویل پس از پرداخت عوارض مربوطه
free on rail U تحویل کالا روی قطار
freight forwarder U مقام تحویل دهنده کالا
lift [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
discharge rate [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
delivery [of a pump] U مقدار تحویل [تلمبه ای] [مهندسی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com