English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at f. U منتهی خیلی باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at most U خیلی باشد
retrain U ایجاد مجدد اتصال با کیفیت باتری وقتی که کیفیت خط خیلی بد باشد
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
at the utmost U منتهی
at latest U منتهی
no later than <adv.> U منتهی
by <adv.> U منتهی
at the latest [postpositive] <adv.> U منتهی
conduce U منتهی شدن به
pinnacles U منتهی درجه
terminate in U منتهی شدن به
pinnacle U منتهی درجه
supreme U منتهی افضل
on monday at latest U منتهی تا دوشنبه
terminated U خاتمه دادن منتهی
maximum U منتهی درجه بزرگترین
terminate U خاتمه دادن منتهی
terminates U خاتمه دادن منتهی
cuspidate U منتهی به نوک تیز
westernmost U واقع در منتهی الیه غرب
ship's rail U راه اهن منتهی به کشتی
lead in U چیزی که به چیز دیگری منتهی شود
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
meiosis U تغییرات متوالی هسته که منتهی به تشکیل سلول جدیدمیگردد
masculinerhme U قافیه کلماتی که نه به eبلکه بهجای تکیه دار منتهی میشود
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
rattling U خیلی تند خیلی خوب
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
for long U خیلی
very U خیلی
ten U خیلی
villainous U خیلی بد
far and away U خیلی
to a large extent U خیلی
dumpiness U خیلی
many U خیلی
abysmal <adj.> U خیلی بد
copious U خیلی
very little U خیلی کم
highly U خیلی
dammit U خیلی
not a few U خیلی ها
damn U خیلی
in large quantities U خیلی خیلی
routh U خیلی
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
extra U بسیار خیلی
tickled pink <idiom> U خیلی شادوخوشحال
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
skin and bones <idiom> U خیلی لاغر
(as) old as the hills <idiom> U خیلی قدیمی
lots U خیلی زیاد
hit bottom <idiom> U خیلی پست
in no time U خیلی زود
To take with a pinch of salt. U خیلی جدی نگرفتن
extra- U بسیار خیلی
extras U بسیار خیلی
not so hot <idiom> U نه خیلی خوب
it is very easily done U خیلی به اسانی
immensurable U خیلی قدیم
niftier U خیلی خوب
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
Nothing more, thanks. خیلی متشکرم.
too tough U خیلی سفت
mad as a hornet <idiom> U خیلی عصبانی
niftiest U خیلی خوب
in seventh heaven <idiom> U خیلی خوشحال
nifty U خیلی خوب
in cold blood <idiom> U خیلی خونسرد
iam in bad U خیلی محتاجم
to pieces <idiom> U خیلی زیاده
too bad <idiom> U خیلی بد ،غم انگیز
span new U خیلی تازه
very light U خیلی سبک
decrepit U خیلی پیر
ritzy U خیلی شیک
bone dry U خیلی خشک
number one U خیلی خوب
Neanderthal U خیلی کهنه
raff U خیلی زیاد
primely U خیلی خوب
precisian U خیلی دقیق
pixilated U خیلی حساس
She is very pretentious. U خیلی ادعادارد
rotundily U چاقی خیلی
whopping U خیلی بزرگ
subminiature U خیلی کوچک
superrabundant U خیلی زیاد
swith U خیلی عظیم
thank you very much U خیلی متشکرم
skinless U خیلی حساس
to spread like wildfire U خیلی زودمنتشرشدن
toploftiness U خیلی متکبر
ultraconservative U خیلی محتاط
senseful U خیلی حساس
sappy U خیلی احساساتی
immediate U خیلی فوری
pianissmo U خیلی نرم
faraway U خیلی دور
precipitated U خیلی سریع
precipitates U خیلی سریع
precipitating U خیلی سریع
many people U خیلی از مردم
lower most U خیلی پست تر
level best U خیلی خوب
fortissimo U خیلی بلند
He is a loose card . U خیلی ول است
level best U خیلی عالی
(go over with a) fine-toothed comb <idiom> U خیلی بادقت
flying high <idiom> U خیلی شادوشنگول
precipitate U خیلی سریع
I had an awful time . U به من خیلی بد گذشت
overstrung U خیلی حساس
superabundant U خیلی زیاد
of vital importance U خیلی ضروری
parlous U خیلی مهیب
open-and-shut U خیلی سهل
open and shut U خیلی سهل
much worse U خیلی بدتر
much was said U خیلی حرفهازده شد
oftentimes U خیلی اوقات
many persons U خیلی اشخاص
many people U خیلی اشخاص
get up the nerve <idiom> U خیلی شلوغ
great <adj.> U خیلی خوب
wicked <adj.> U خیلی خوب
regularly [often] <adv.> U خیلی از اوقات
sick [British E] <adj.> U خیلی خوب
on any number of occasions <adv.> U خیلی از اوقات
stentorian U خیلی بلند
oft [archaic, literary] <adv.> U خیلی از اوقات
often <adv.> U خیلی از اوقات
cool <adj.> U خیلی خوب
many times <adv.> U خیلی از اوقات
awesome <adj.> U خیلی خوب
far off U خیلی دور
far and away U خیلی دور
far U زیاد خیلی
infinitely U خیلی زیاد
quaint U خیلی فریف
frequently U خیلی اوقات
as good as U خیلی خوب
as stiff as a poker U خیلی خشک
highs U خیلی بزرگ
highest U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
dead slow U خیلی اهسته
confidential U خیلی محرمانه
Many thanks! U خیلی ممنون!
before you can say knife U خیلی زود
benedicite U خیلی خوب
corking U خیلی زیبا
lily white U خیلی سفید
frequently <adv.> U خیلی از اوقات
a lot of times <adv.> U خیلی از اوقات
often U خیلی اوقات
really wicked U خیلی محشر
really sick U خیلی محشر
I spoke my mind. U من خیلی رک گفتم.
by leaps and bounds U خیلی تند
once in the blue moon U خیلی بندرت
well U خیلی خوب
wells U خیلی خوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com