Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to work out
U
منتهای استفاده را کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to stain every nervers
U
منتهای کوشش خود را کردن
at best
U
منتهای مراتب
the uttermost poverty
U
منتهای بینوایی
with all speed
U
منتهای سرعت
the utmost love
U
منتهای دوستی
head over heels
<idiom>
U
منتهای درجه
the utmost limits
U
دورترین منتهای کوشش
utmost
U
منتهای کوشش حداکثر
low water mark
U
منتهای بدی اوضاع
exploits
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
to strain every nerve
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
to exhaust one's efforts
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
it is of the last importance
U
منتهای اهمیت را دارا است
i did my best
U
منتهای کوشش خود را کردم
it was at its height
U
به منتهای درجه رسیده بود
epicurus
U
بود خوش گذرانی منتهای سعادت
i did my very best
U
منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
defect skipping
U
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
solenoid sweep
U
پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
collective goods
U
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
usage
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages
U
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
spoliation
U
تحریف یا اخفا یا معدوم کردن یا سوء استفاده کردن از سند
job
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
junk
U
پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
jobs
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
cable weft
U
پود ضخیم
[بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
seize
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seizes
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
impose
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
imposes
U
تحمیل کردن اعمال نفوذ یا سوء استفاده کردن
dead time
U
زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight
U
کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
vertical
U
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
freeing
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idles
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle
U
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacities
U
استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed
U
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
fourth generation computers
U
فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap
U
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads
U
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands
U
شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ill treat
U
سوء استفاده کردن ضایع کردن
ieee
U
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware
U
نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
utilizes
U
استفاده کردن از
utilises
U
استفاده کردن از
employ
U
استفاده کردن
utilizing
U
استفاده کردن از
utilised
U
استفاده کردن از
utilising
U
استفاده کردن از
utilize
U
استفاده کردن از
employed
U
استفاده کردن
to a. one self of
U
استفاده کردن از
employing
U
استفاده کردن
employs
U
استفاده کردن
to make use of
U
استفاده کردن از
to trade on
U
سو استفاده کردن از
put-upon
U
استفاده کردن از
to make much of
U
استفاده کردن از
to take a of
U
استفاده کردن از
put upon
U
استفاده کردن از
to play upon
U
سو استفاده کردن از
duplex
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplexes
U
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser
U
وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants
U
در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
common use
U
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
to profit by the accasion
U
از موقع استفاده کردن
use up
<idiom>
U
استفاده کامل کردن
strain
U
سوء استفاده کردن از
misusing
U
سوء استفاده کردن از
To take advantage of an opportunity.
U
از فرصت استفاده کردن
misused
U
سوء استفاده کردن از
take advantage
U
سوء استفاده کردن از
misuses
U
سوء استفاده کردن از
strains
U
سوء استفاده کردن از
uses
U
مصرف استفاده کردن
use
U
مصرف استفاده کردن
misuse
U
سوء استفاده کردن از
exercise one's veto
U
از حق وتو استفاده کردن
make much of
U
استفاده زیاد کردن از
reuse
U
دوباره استفاده کردن
play on
U
سوء استفاده کردن از
do up
U
اماده استفاده کردن
to tread on somebody's foot
<idiom>
U
از کسی سو استفاده کردن
solarize
U
استفاده کردن از نورافتاب
with open arms
<idiom>
U
با گرمی استفاده کردن
impose upon
U
سوء استفاده کردن از
to seize the opportunity
U
ازموقع استفاده کردن
trade on
U
سوء استفاده کردن از
wimps
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
wimp
U
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP
U
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
done with
<idiom>
U
تمام کردن استفاده از چیزی
to use these rules
U
از این قاعده ها استفاده کردن
to lay hold on
U
استفاده ازضعف کسی کردن
to play
U
با وسائل پست سو استفاده کردن
to play it
U
با وسائل پست سو استفاده کردن از
To pick other peoples brains.
U
از افکار دیگران استفاده کردن
talk down to someone
<idiom>
U
از کلمات ساده استفاده کردن
Hamming code
U
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
abuses
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
uses
U
استفاده کردن استعمال کردن
use
U
استفاده کردن استعمال کردن
abuse
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abused
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
abusing
U
سو استفاده کردن از ضایع کردن
lincense or cence
U
مرخص کردن اجازه استفاده از چیزی
to play one's card well
U
از فرصت خود استفاده کامل کردن
simple
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clearer
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
simpler
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
simplest
U
که استفاده و کار کردن با آن ساده است
clears
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clear
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
misfeasance
U
سوء استفاده کردن ازاقتدار قانونی
clearest
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
published
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes
U
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wire
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires
U
روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
trailing
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
pirate
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trailed
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
trails
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
eat one's cake and have it too
<idiom>
U
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
pirating
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
trail
U
یات استفاده از یک سیستم با یادداشت کردن تراکنشها
to pull strings
U
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
exploitation
U
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
pirates
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
redundancies
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
pirated
U
از تالیف دیگری استفاده غیر قانونی کردن
redundancy
U
در دفاع دعوی از مسائل خارجی استفاده کردن
oases
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
U
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
steal
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
to make the most of
U
به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
steals
U
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
throw one's weight around
<idiom>
U
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
auditing
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audited
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
audit
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
rollers
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
roller
U
دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
audits
U
یات استفاده از سیستم با توجه کردن به تراکنشهای انجام شده .
internal sort
U
مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
usufruct
U
از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
predigest
U
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
withholding
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
asynchronous
U
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
withholds
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
withhold
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld
U
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
voices
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
job
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
voice
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
jobs
U
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
voicing
U
وارد کردن اطلاعات به کامپیوتر با استفاده از سیستم مشخیص صدا و صدای کاربر
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
aperture mask
U
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی
scanned
U
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com