English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ana U منتخبات اطلاعات سودمند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
eclectic U منتخبات
collectanea U منتخبات
varia U منتخبات
chrestomathy U منتخبات
anthology U منتخبات نظم ونثر
anthologies U منتخبات نظم ونثر
analects U قطعات ادبی منتخبات
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage U یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service U سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
attributing U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
derived information U اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
attribute U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributes U 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
radar correlation U درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing U پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
distance vector protocols U اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
valuable <adj.> U سودمند
suitable <adj.> U سودمند
utilitarian [useful] <adj.> U سودمند
instrumental U سودمند
utile [archaic] [useful] <adj.> U سودمند
good U سودمند
advantageous <adj.> U سودمند
purposeful <adj.> U سودمند
handier U سودمند
constructive U سودمند
gainful U سودمند
serviceable <adj.> U سودمند
convenient <adj.> U سودمند
appropriate [for an occasion] <adj.> U سودمند
purposive <adj.> U سودمند
functional <adj.> U سودمند
practicable <adj.> U سودمند
proper <adj.> U سودمند
purpose-built <adj.> U سودمند
salubrious U سودمند
useful <adj.> U سودمند
fructuous U سودمند
benefitical U سودمند
handy <adj.> U سودمند
furthersome U سودمند
commodious U سودمند
expedient <adj.> U سودمند
handy [useful] <adj.> U سودمند
advantageaus U سودمند
practicals U سودمند
inefficacious U نا سودمند
helpful <adj.> U سودمند
handiest U سودمند
lucrative U سودمند
applicatory <adj.> U سودمند
beneficial <adj.> U سودمند
practical <adj.> U سودمند
fit for use U سودمند
instrumental input U داده سودمند
benefactress U زن نیوکار سودمند
advantage U سودمند بودن
e. use ful U بسیار سودمند
good U سودمند مفید
perficient U سودمند بدردخورنده
avail U سودمند بودن
practical U کارکن سودمند
to be of avail U سودمند بودن
practicals U کارکن سودمند
utilitarianism U سودمند گرایی
utility program U برنامه سودمند
utility programs U برنامههای سودمند
utility routine U روال سودمند
useful work U کار سودمند
utility U برنامه سودمند
conducive U سودمند مساعد
subservient U مادون سودمند
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
wholesore U گوارا سالم سودمند
pf public utility U سودمند برای همه
hepatic U سودمند برای جگر
it is of interest to me U برای من سودمند است
to come in useful U سودمند واقع شدن
publicly useful U سودمند برای عموم
available U قابل استفاده سودمند
it did not profit me U مرا سودمند نبود
salutary U سلامت بخش سودمند
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
bestead U سودمند واقع شدن بدردخوردن
multocular U مختصر و مفید کوتاه و سودمند
to exercise is use ful U ورزش کردن سودمند است
utilitarian U معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition U سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
to stand any one in good stead U بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
nothing serves to but apology U هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
witting U اطلاعات
counterintelligence U ضد اطلاعات
[pieces of] information U اطلاعات
intelligence U اطلاعات
information U اطلاعات
data U اطلاعات
budget data U اطلاعات بودجه
basic data U اطلاعات اولیه
information center U مرکز اطلاعات
critical intelligence U اطلاعات حیاتی
combatintelligence U اطلاعات رزمی
combat intelligence U اطلاعات رزمی
critical intelligence U اطلاعات مهم
assistant chief of staff,g (intelligenc U معاونت اطلاعات
public information U اطلاعات عمومی
data banks U بانک اطلاعات
military intelligence U اطلاعات نظامی
ministry of information U وزارت اطلاعات
information theory U نظریه اطلاعات
meteorological data U اطلاعات هواسنجی
pemican U اطلاعات خلاصه
pemmican U اطلاعات خلاصه
marketing intelligence U اطلاعات بازاریابی
genetic information U اطلاعات وراثتی
data bank U بانک اطلاعات
perfect information U اطلاعات کامل
data base U مبنای اطلاعات
flow of information U گردش اطلاعات
information transmission U انتقال اطلاعات
information unit U واحد اطلاعات
data processing U امایش اطلاعات
data processing U پرورش اطلاعات
data processing U تهیه اطلاعات
input information U اطلاعات اولیه
input information U اطلاعات ورودی
filter center U مرکزتوزیع اطلاعات
information system U سیستم اطلاعات
information source U منبع اطلاعات
information service U خدمات اطلاعات
information bureau U دفتر اطلاعات
financial data U اطلاعات مالی
information explosion U انفجار اطلاعات
information processing U پردازش اطلاعات
information retrieval U بازیابی اطلاعات
information revolution U تحول اطلاعات
information science U علم اطلاعات
dissemination U پخش اطلاعات
departmental intelligence U اطلاعات اداری
inquiry office U دفتر اطلاعات
instruction pipeline U کانال اطلاعات
data element U جزئیات اطلاعات
intelligence journal U دفتریادداشت اطلاعات
intelligence office U دفتر اطلاعات
intelligence service U قسمت اطلاعات
intelligence service U اداره اطلاعات
ir U بازیابی اطلاعات
data element U عناصر اطلاعات
data communication U انتقال اطلاعات
data input U اطلاعات ورودی
data item U جزئیات اطلاعات
intelligence estimate U براورد اطلاعات
intelligence annex U پیوست اطلاعات
secrets U اطلاعات سری
secret U اطلاعات سری
defense information U اطلاعات دفاعی
defense information U اطلاعات نظامی
communication U عبور اطلاعات
intelligence data U عناصر اطلاعات
intelligence department U اداره اطلاعات
logistical data U اطلاعات لجستیکی
handout U برگه اطلاعات
info U مخفف اطلاعات
disinformation U اطلاعات دورغ
wrong information U اطلاعات نادرست
weather intelligence U اطلاعات هواشناسی
technical data U اطلاعات فنی
tactical intelligence U اطلاعات تاکتیکی
essential elements of information U عناصراصلی اطلاعات
intelligence U اطلاعات نظامی
information sheet U برگه اطلاعات
false information U اطلاعات نادرست
information on demand U اطلاعات با تقاضا
information office U دفتر اطلاعات
information desk U میز اطلاعات
keep up with the news <idiom> U حفظ اطلاعات
information technology U تکنولوژی اطلاعات
Ministry of Information . U وزارت اطلاعات
information U مفروضات اطلاعات
spial U کسب اطلاعات
leakage of information U نشت اطلاعات
stationary information U اطلاعات لایتغیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com