Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incandescent source
U
منبع ملتهب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups
U
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock
U
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
incandescent
U
ملتهب
fervent
U
ملتهب
line source
U
منبع خطی منبع شبکه
lighting filament
U
رشته ملتهب
bright anneal
U
ملتهب شدن
reheating furnace
U
کوره ملتهب
to kindle up
U
ملتهب ساختن
incandescent filament
U
رشته ملتهب
hot cathode
U
کاتد ملتهب
incandescent body
U
جسم ملتهب
incandescent cathode
U
کاتد ملتهب
incandescent cathode lamp
U
لامپ کاتد ملتهب
continous anealing furnace
U
کوره ملتهب دائمی
incandescent cathode discharge
U
تخلیه کاتد ملتهب
glow
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glowed
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
glows
U
گداختن برافروختن ملتهب شدن تخلیه کنتاکتی
inflaming
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflames
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
inflame
U
دارای اماس کردن ملتهب کردن
rootstock
U
منبع
fount
U
منبع
pool
U
منبع
source code
U
کد منبع
resourc
U
منبع
hotbeds
U
منبع
hotbed
U
منبع
head spring
U
منبع
pools
U
منبع
pooled
U
منبع
reference
U
منبع
references
U
منبع
water supply
U
منبع اب
cistern
U
منبع
cisterns
U
منبع
supplied
U
منبع
fountain
U
منبع
receptacles
U
منبع
wellspring
U
منبع
origin
U
منبع
cisterns
U
منبع اب
receptacle
U
منبع
fountains
U
منبع
supply
U
منبع
water supplies
U
منبع اب
resource
U
منبع
small reservoir at well top
U
منبع
source
U
منبع
origins
U
منبع
cistern
U
منبع اب
supplying
U
منبع
water system
U
منبع اب
heat supply
U
منبع حرارتی
energy supply
U
منبع انرژی
grid bias supply
U
منبع ولتاژشبکه
voltage source
U
منبع الکتریسیته
fountainhead
U
منبع خبر
agency of communications
U
منبع ارتباط
aliunde
U
از منبع دیگر
attack origine
U
محل یا منبع تک
cold body
U
منبع سرد
cold water supply
U
منبع ابسرد
cooling water supply
U
منبع اب سرد
current supply
U
منبع جریان
electron emitter
U
منبع الکترون
elevated tanke
U
منبع اب هوائی
elevator boot
U
منبع بالابر
data source
U
منبع داده
energizer
U
منبع انرژی
excitation source
U
منبع برانگیختگی
resource
U
منبع ممر
neutron source
U
منبع نوترون
source register
U
ثبات منبع
source program
U
برنامه منبع
source of power
U
منبع انرژی
source of power
U
منبع قدرت
source listing
U
لیست منبع
source language
U
زبان منبع
source document
U
سند منبع
source routine
U
روال منبع
store of value
U
منبع ارزش
system resource
U
منبع سیستم
word of mouth
<idiom>
U
از منبع موثق
wellhead
U
منبع چشمه
voltage source
U
منبع قدرت
voltage source
U
منبع ولتاژ
thermal reservoir
U
منبع گرما
thermal reservoir
U
منبع گرمایی
source data
U
دادههای منبع
source computer
U
کامپیوتر منبع
message source
U
منبع پیام
mains supply
U
منبع شبکه
magnetic storage
U
منبع مغناطیسی
lighting source
U
منبع روشنایی
light source
U
منبع نور
light point
U
منبع روشنایی
isogenous
U
دارای یک منبع
information source
U
منبع اطلاعات
image source
U
منبع تصویر
power source
U
منبع قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
power supplay
U
منبع تغذیه
second source
U
منبع دوم
resource sharing
U
اشتراک منبع
resource management
U
مدیریت منبع
resource file
U
فایل منبع
resource allocation
U
اختصاص منبع
radiation source
U
منبع تشعشع
power supply
U
منبع انرژی
power supply
U
منبع تغذیه
illuminant
U
منبع نور
mines
U
منبع مامن
mined
U
منبع مامن
noises
U
منبع تغذیه
original
U
منبع سرچشمه
mine
U
منبع مامن
noise
U
منبع تغذیه
originals
U
منبع سرچشمه
source
U
منبع برق
authority
U
منبع موثق
source
U
منبع منشاء
motors
U
منبع نیروی مکانیکی
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
power supply cable
U
کابل منبع قدرت
motored
U
منبع نیروی مکانیکی
gravy train
U
منبع در امد نامشروع
source data automation
U
خودکاری داده منبع
candlepower
U
شدت نور یک منبع
resource sharing
U
اشتراک گذاشتن منبع
radix
U
پایه منبع اصلی
power supply switch
U
کلید منبع تغذیه
internal power supply
U
منبع تغذیه داخلی
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
power supply cable
U
کابل منبع تغذیه
information resource management
U
مدیریت منبع اطلاعات
authority
U
منبع صحیح و موثق
light source colour
U
رنگ منبع نور
line source
U
منبع خطی شکل
low voltage supply
U
منبع فشار ضعیف
magnetic energy storage
U
منبع انرژی مغناطیسی
magnetic store
U
حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic tape store
U
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
low frequency source
U
منبع فرکانس پایین
mechanical energy reservoir
U
منبع انرژی الکتریکی
non renewable resource
U
منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource
U
منبع بازگشت ناپذیر
emergency power supply
U
منبع قدرت اضطراری
adscititious
U
دارای منبع خارجی
bonanzas
U
منبع عایدی مهم
goldmine
U
منبع در آمد سرشار
welding source
U
منبع جریان جوش
cisterns
U
حوضچه ارامش منبع
cistern
U
حوضچه ارامش منبع
cash cow
<idiom>
U
منبع خوبی از پول
turn off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-offs
U
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
voltage source
U
منبع فشار الکتریکی
goldmines
U
منبع در آمد سرشار
x ray source
U
منبع اشعه رونتگن
source listing
U
لیست برداری منبع
bonanza
U
منبع عایدی مهم
switched
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch
U
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
provenance
U
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
U
منبع
[باستان شناسی]
gravy trains
U
منبع در امد نامشروع
site of the find
U
منبع
[باستان شناسی]
ghost signals
U
علایم راداری بدون منبع
powered
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit
U
واحد منبع تغذیه شبکه
symbolically
U
نوشتن برنامه به زبان منبع
mains electricity
U
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
symbolic
U
نوشتن برنامه به زبان منبع
lay in
<idiom>
U
ذخیره منبع وموجودی چیزی
source data automation
U
کنترل خودکار داده منبع
aircraft battery
U
منبع الکتریکی برای هواپیما
gravy train
U
منبع درامد بدون زحمت
powering
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
U
توقف منبع تغذیه الکتریکی
gravy trains
U
منبع درامد بدون زحمت
r f power supply
U
منبع توان بسامد رادیویی
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
switch
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet
U
منبع ارسال سری داده در یک بسته
switched
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
source
U
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switches
U
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on
U
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag
U
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com