English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bonanza U منبع عایدی مهم
bonanzas U منبع عایدی مهم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
yields U عایدی
yielded U عایدی
earnings U عایدی
earning U عایدی
revenue U عایدی
income U عایدی
comings in U عایدی
yield U عایدی
return U عایدی
making U عایدی
returning U عایدی
returns U عایدی
mean U عایدی
meaner U عایدی
meanest U عایدی
returned U عایدی
perquisite U عایدی اکتسابی
profits U عایدی داشتن
profited U عایدی داشتن
profit U عایدی داشتن
perquisites U عایدی اکتسابی
turn over U عایدی فعالیت
yield tax U مالیات بر عایدی
interest profit U عایدی حاصل از بهره
perquisite U عایدی اضافه برحقوق
perquisites U عایدی اضافه برحقوق
water supply U منبع اب
pools U منبع
pooled U منبع
receptacle U منبع
fount U منبع
water supplies U منبع اب
reference U منبع
cistern U منبع اب
receptacles U منبع
cisterns U منبع
cisterns U منبع اب
cistern U منبع
origin U منبع
origins U منبع
resource U منبع
fountains U منبع
hotbeds U منبع
hotbed U منبع
head spring U منبع
fountain U منبع
pool U منبع
references U منبع
water system U منبع اب
resourc U منبع
supply U منبع
rootstock U منبع
supplying U منبع
small reservoir at well top U منبع
source code U کد منبع
wellspring U منبع
source U منبع
supplied U منبع
system resource U منبع سیستم
excitation source U منبع برانگیختگی
attack origine U محل یا منبع تک
cold body U منبع سرد
cold water supply U منبع ابسرد
cooling water supply U منبع اب سرد
current supply U منبع جریان
data source U منبع داده
electron emitter U منبع الکترون
elevator boot U منبع بالابر
energy supply U منبع انرژی
aliunde U از منبع دیگر
agency of communications U منبع ارتباط
thermal reservoir U منبع گرمایی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
source of power U منبع قدرت
wellhead U منبع چشمه
resource U منبع ممر
voltage source U منبع الکتریسیته
voltage source U منبع قدرت
voltage source U منبع ولتاژ
energizer U منبع انرژی
thermal reservoir U منبع گرما
store of value U منبع ارزش
image source U منبع تصویر
resource allocation U اختصاص منبع
radiation source U منبع تشعشع
incandescent source U منبع ملتهب
information source U منبع اطلاعات
power supply U منبع انرژی
isogenous U دارای یک منبع
light point U منبع روشنایی
power supply U منبع تغذیه
power supplay U منبع تغذیه
power supplay U منبع قدرت
power source U منبع قدرت
neutron source U منبع نوترون
light source U منبع نور
lighting source U منبع روشنایی
message source U منبع پیام
magnetic storage U منبع مغناطیسی
resource file U فایل منبع
resource management U مدیریت منبع
illuminant U منبع نور
source routine U روال منبع
source register U ثبات منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
source listing U لیست منبع
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
source data U دادههای منبع
source computer U کامپیوتر منبع
fountainhead U منبع خبر
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
heat supply U منبع حرارتی
second source U منبع دوم
resource sharing U اشتراک منبع
mains supply U منبع شبکه
mine U منبع مامن
noise U منبع تغذیه
mined U منبع مامن
source U منبع برق
elevated tanke U منبع اب هوائی
authority U منبع موثق
mines U منبع مامن
source U منبع منشاء
originals U منبع سرچشمه
noises U منبع تغذیه
original U منبع سرچشمه
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
light source colour U رنگ منبع نور
authority U منبع صحیح و موثق
line source U منبع خطی شکل
adscititious U دارای منبع خارجی
voltage source U منبع فشار الکتریکی
welding source U منبع جریان جوش
low frequency source U منبع فرکانس پایین
motors U منبع نیروی مکانیکی
candlepower U شدت نور یک منبع
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
source data automation U خودکاری داده منبع
source listing U لیست برداری منبع
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
motor U منبع نیروی مکانیکی
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
motor- U منبع نیروی مکانیکی
motored U منبع نیروی مکانیکی
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
gravy train U منبع در امد نامشروع
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
power supply cable U کابل منبع قدرت
cisterns U حوضچه ارامش منبع
power supply switch U کلید منبع تغذیه
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power supply cable U کابل منبع تغذیه
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
site of the find U منبع [باستان شناسی]
archeological site U منبع [باستان شناسی]
provenance U منبع [باستان شناسی]
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
cistern U حوضچه ارامش منبع
goldmine U منبع در آمد سرشار
x ray source U منبع اشعه رونتگن
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
gravy trains U منبع در امد نامشروع
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
radix U پایه منبع اصلی
goldmines U منبع در آمد سرشار
mains electricity U منبع الکتریسیته محلی مشتریان
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
symbolically U نوشتن برنامه به زبان منبع
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
symbolic U نوشتن برنامه به زبان منبع
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
r f power supply U منبع توان بسامد رادیویی
source data automation U کنترل خودکار داده منبع
gravy train U منبع درامد بدون زحمت
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
lay in <idiom> U ذخیره منبع وموجودی چیزی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
ghost signals U علایم راداری بدون منبع
gravy trains U منبع درامد بدون زحمت
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
source U کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com