English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
power supplay U منبع تغذیه
power supply U منبع تغذیه
noises U منبع تغذیه
noise U منبع تغذیه
turn-off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power supply cable U کابل منبع تغذیه
turn-offs U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
power supply switch U کلید منبع تغذیه
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit U واحد منبع تغذیه شبکه
uninterruptable power supply U منبع تغذیه وقفه ناپذیر
switch U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
turn on U وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switches U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched U یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged U کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
flexes U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flex U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed U سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
power U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers U منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
portable U کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
isolation U مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
volatile memory U حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
static U MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
dystrohpy U تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
solid-state U وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
electronic office U محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
line source U منبع خطی منبع شبکه
ebam U Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics U مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
friction feed U تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
electronic element U بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
whitest U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
white U پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
e mail U علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
electrosensitive printer U چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
electro optics U وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
recharges U تغذیه
feeding U تغذیه
feeder U خط تغذیه
feeders U خط تغذیه
nurtures U تغذیه
nurture U تغذیه
nutrition U تغذیه
recharged U تغذیه
feedings U تغذیه
nurturing U تغذیه
nurtured U تغذیه
recharge U تغذیه
recharging U تغذیه
nourishment U تغذیه
sustenance U تغذیه
alimentation U تغذیه
nourishes U تغذیه
nourished U تغذیه
nutriments U تغذیه
nutriment U تغذیه
diet U تغذیه
nourish U تغذیه
line feed U تغذیه خط
innutrition U عدم تغذیه
serial feeding U تغذیه نوبتی
breast feeding U تغذیه پستانی
downfeed U تغذیه رو به پایین
injection well U چاه تغذیه
breast-feeding U تغذیه پستانی
bottle-feeding U تغذیه با بطری
form feed U تغذیه کاغذ
power pack U جعبه تغذیه
bacteriophagy U تغذیه ازباکتری
feed mechanism U مکانیزم تغذیه
natural recharge U تغذیه طبیعی
mulnutrition U سوء تغذیه
bottle feeding U تغذیه با بطری
feeders U سیم تغذیه
main supply line U خط تغذیه اصلی
dystrophic nutrition U تغذیه دش بار
dystrophy U سوء تغذیه
aliment U تغذیه کردن
nourish U تغذیه کردن
pouring gate U تغذیه قالب
support [nourish, feed] U تغذیه کردن
power transformer U مبدل تغذیه
cutler feed U تغذیه کاتلر
recharge basin U حوضچه تغذیه
main feed U تغذیه اصلی
unhealthy diet U تغذیه ناسالم
feeder U سیم تغذیه
recharge well U چاه تغذیه
magazine feed U تغذیه مخزن
cross feed U تغذیه عرضی
reverse bias U تغذیه معکوس
pasturage U تغذیه کردن
malnourished U بد تغذیه شده
undernourished U سوء تغذیه
undernourished U گرفتارسوء تغذیه
malnourished U دچارسوء تغذیه
fed U تغذیه شده
plate supply U تغذیه صفحه
anthophagous U تغذیه شده با گل
feeding problem U مشکل تغذیه
alimentiveness U قوه تغذیه
feeder canal U کانال تغذیه
ab power pack U جعبه تغذیه ا.ب
feeder panel U تابلوی تغذیه
supply cable U کابل تغذیه
feeding center U مرکز تغذیه
anode supply U تغذیه صفحه
paper feer U تغذیه کاغذ
nutritionists U ویژه گر تغذیه
malnutrition U سوء تغذیه
pastures U تغذیه کردن
feed pump U پمپ تغذیه
feedway U تغذیه کننده
artificial recharge U تغذیه مصنوعی
ad lib feeding U تغذیه ازاد
food program U رژیم تغذیه
undernourishment U گرفتارسوء تغذیه
undernourishment U سوء تغذیه
feed pipe U لوله تغذیه
feeds U تغذیه گردن
pasture U تغذیه کردن
ff U تغذیه کاغذ
feed U تغذیه کردن
feed U تغذیه گردن
anti parallel feeding U تغذیه مخالف
nutritionist U ویژه گر تغذیه
feeds U تغذیه کردن
long distance supply U تغذیه مسافت دور
predatory U تغذیه کننده از شکار
petrol feed pump U پمپ تغذیه بنزین
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
graze U تغذیه کردن از چریدن
power feed cable U کابل تغذیه برق
pin feed U تغذیه ممتد کاغذ
myrmecophagous U تغذیه کننده ازمورچه
positive feeder U سیم تغذیه مثبت
grazes U تغذیه کردن از چریدن
grazed U تغذیه کردن از چریدن
input of current U تغذیه و هدایت جریان
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
negative feeder U سیم تغذیه منفی
predatorial U تغذیه کننده از شکار
tractor feed U تغذیه کاغذ پیوسته
form feed character U کاراکتر تغذیه فرم
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
endophagous U تغذیه کننده ازروی
gallivorous U تغذیه کننده از مازو
to eat an unhealthy diet U خوردن تغذیه ناسالم
energizing in field o phase rotation U تغذیه میدان دوار
axial feed method U روش تغذیه محوری
anthophagous U تغذیه کننده از شهد گل
feed U خوراندن تغذیه کردن
vermivorous U تغذیه کننده از کرم
feeding group U گروه تغذیه کننده
tractor feed mechanism U مکانیسم تغذیه تراکتوری
gates U راه تغذیه لشعلث
ichthyophagous U تغذیه کننده ازماهی
hematophagous U تغذیه کننده از خون
ration method U روش تغذیه پرسنل
feeds U خوراندن تغذیه کردن
predator U تغذیه کننده از شکار
predators U تغذیه کننده از شکار
autotroph U قابل تغذیه خودبخود
gate U راه تغذیه لشعلث
fountains U منبع
cistern U منبع
wellspring U منبع
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com