Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
public benefits
U
منافع عمومی
public interest
U
منافع عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
Other Matches
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
general quarters
U
اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introducing
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduces
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced
U
بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware
U
ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
general porpose
U
کارهای عمومی مصارف عمومی
general orders
U
دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
earnings
U
منافع
perquisite
U
منافع
perquisites
U
منافع
revenue
U
منافع
pure interest
U
منافع خالص
conflict of interest
U
برخورد منافع
private benefits
U
منافع خصوصی
net benefits
U
منافع خالص
harmony of interests
U
سازگاری منافع
benefit spillovers
U
نشر منافع
mutual interests
U
منافع مشترک
harmony of interests
U
هماهنگی منافع
unions
U
اشتراک منافع
spillover benefits
U
منافع خارجی
class interests
U
منافع طبقاتی
conflict of interest
U
تضاد منافع
fictious dividened
U
منافع موهوم
economic interest
U
منافع اقتصادی
fictitious dividens
U
منافع موهوم
public interest
U
منافع عامه
capital gains
U
منافع سرمایهای
vested interest
U
منافع مقرره
vested interests
U
منافع مقرره
tangible benefits
U
منافع مرئی
windfall gains
U
منافع اتفاقی
union
U
اشتراک منافع
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
emblements
U
منافع حاصله از زمین
valuation of benefits
U
ارزش گذاری منافع
gains from trade
U
منافع حاصل از تجارت
windfall gains
U
منافع باد اورده
vesture
U
منافع و نمائات زمین
undistributed earnings
U
منافع تقسیم نشده
separable accretions and benefits
U
نمائات و منافع منفصله
rent
U
مال الاجاره منافع
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings
U
منافع توزیع نشده
solidarity
U
اشتراک منافع ومسئولیتها
self regard
U
حفظ منافع شخصی
explees
U
اجاره بها یا منافع زمین
tangible benefits
U
منافع مشهود فواید عینی
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
the profits and accretions which are an
U
منافع و نمائات متصله مال
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
it is p to our interests
U
برای منافع مازیان اوراست
protection and indemnity club
U
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
U
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
consolidated dining facility
U
تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
shifting use
U
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
p&l club
U
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
profits a prendre
U
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
common carrier
U
موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
terming
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
common user
U
عمومی
oecumenical
U
عمومی
the public voice
U
عمومی
hackneyed
U
عمومی
rife
U
عمومی
generic
U
عمومی
wide
U
عمومی
wider
U
عمومی
popular
U
عمومی
widest
U
عمومی
overt
U
عمومی
outlining
U
خط عمومی
commoners
U
:عمومی
common
U
عمومی
commoners
U
عمومی
commonest
U
:عمومی
commonest
U
عمومی
public
U
عمومی
general porpose
U
عمومی
outline
U
خط عمومی
universal
U
عمومی
common
U
:عمومی
general
U
عمومی
outlines
U
خط عمومی
outlined
U
خط عمومی
generals
U
عمومی
ecumenic
U
عمومی
plaza
U
میدان عمومی
vogue
U
عمومی ورایج
latrine
U
مستراح عمومی
potlatch
U
جشن عمومی
general concepts
U
تدبیر عمومی
general depot
U
انبار عمومی
general damage
U
خسارت عمومی
general cargo
U
بار عمومی
general depot
U
امادگاه عمومی
general amnesty
U
عفو عمومی
overhead costs
U
هزینههای عمومی
public cost
U
هزینه عمومی
alameda
U
گردشگاه عمومی
plebiscite
U
اراء عمومی
plebiscites
U
اراء عمومی
general meeting
U
جلسه عمومی
general assembly
U
مجمع عمومی
pissoir
U
مستراح عمومی
public amnsement
U
نمایشگاه عمومی
counsel for the crown
U
وکیل عمومی
public affairs
U
روابط عمومی
public a
U
وکیل عمومی
general meeting
U
مجمع عمومی
general meeting
U
گردهمایی عمومی
public relations
U
روابط عمومی
general practitioner
U
پزشک عمومی
general intelligence
U
هوش عمومی
general reserve
U
احتیاط عمومی
general message
U
پیام عمومی
general mobilization
U
بسیج عمومی
general education
U
اموزش عمومی
general equilibrium
U
تعادل عمومی
public opinion
U
افکار عمومی
general factor
U
عامل عمومی
open house
U
جشن عمومی
general grant
U
کمک عمومی
encyclic
U
عمومی دوری
comulative action
U
اثر عمومی
general welfare
U
رفاه عمومی
public welfare
U
رفاه عمومی
common user items
U
اقلام عمومی
common user
U
خدمات عمومی
in the sight of the public
U
در انظار عمومی
common purse
U
وجوه عمومی
common parts
U
قطعات عمومی
common nuisance
U
اضرار عمومی
common language
U
زبان عمومی
consolidated annuities
U
دیون عمومی
general theory
U
نظریه عمومی
generality
U
افهار عمومی
general staff
U
ستاد عمومی
general stock
U
سهام عمومی
general supplies
U
تدارکات عمومی
general supplies
U
اماد عمومی
prosecture
U
وکیل عمومی
general relativity
U
نسبیت عمومی
general register
U
ثبات عمومی
general support
U
پشتیبانی عمومی
general tariff
U
تعرفه عمومی
common labour
U
کارگر عمومی
common items
U
قطعات عمومی
general quarters
U
اسایشگاههای عمومی
mintster of public works
U
وزیرکارهای عمومی
general ability
U
توانایی عمومی
general act
U
سند عمومی
general plan
U
نقشه عمومی
general paresis
U
فلج عمومی
general paralysis
U
فلج عمومی
official submission
U
مناقصه عمومی
open court
U
محکمه عمومی
general outpost
U
پاسدار عمومی
general outpatient clinic
U
درمانگاه عمومی
cameralistic science
U
مالیه عمومی
g/a
U
خسارت عمومی
common hardware
U
قطعات عمومی
common grid
U
شبکه عمومی
general psychology
U
روانشناسی عمومی
folkway
U
طرزفکر عمومی
collective call sign
U
معرف عمومی
folkway
U
احساسات عمومی
fourth estate
U
مطبوعات عمومی
mass poverty
U
فقر عمومی
checkup
U
معاینه عمومی
central war
U
جنگ عمومی
general allotment
U
اختصاصات عمومی
records depository
U
بایگانی عمومی
generalize
U
عمومی کردن
generalising
U
عمومی کردن
generalises
U
عمومی کردن
generalised
U
عمومی کردن
collective
U
مشترک عمومی
prevailing
U
عمومی متداول
uniforms
U
عمومی متحدالمال
burdens
U
هزینه عمومی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com