Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
liberated
U
مناطق ازاد شده ازاشغال دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
exfiltration
U
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
submarine sanctuaries
U
مناطق مخصوص تمرینات غیررزمی زیردریایی مناطق تمرین اموزشی ضدزیردریایی
reserved area
U
مناطق حفافت شده ارتشی مناطق ممنوعه
summary areas
U
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
arid erosion
U
فرسایش مناطق خشک فرسایش مناطق کم اب
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
arctic regions
U
مناطق قطبی
association areas
U
مناطق ارتباطی
hazardous locations
U
مناطق خطر
cultivated areas
U
مناطق مزروعی
avernus
U
مناطق جهنمی
tropical
U
مناطق حاره
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
color zones
U
مناطق گیرنده رنگ
pantropical
U
واقع در مناطق حاره
humid tropics
U
مناطق حاره مرطوبی
hinterlands
U
مناطق داخلی کشور
hinterland
U
مناطق داخلی کشور
havens
U
مناطق امن دریایی
cateran
U
اهل مناطق مرتفع
pantropic
U
واقع در مناطق حاره
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
gap filler
U
رادارمخصوص پوشش مناطق باز
underdeveloped areas
U
مناطق عقب مانده و کم پیشرفت
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
poaches
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poached
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
poach
U
شکار در مناطق ممنوعه و حفافت شده
rain forest
U
جنگل انبوه مناطق گرم و پرباران
zonation
U
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
havens
U
مناطق امن از نظر عبور و مروردریایی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
maritime aircraft
U
هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
williwa
U
وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
terai
U
کلاه لبه پهن نمدی سفیدپوستان مناطق حاره
coverage index
U
کالک نمایش مناطق زیرپوشش شناسایی عکاسی هوایی
jaywalker
U
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalkers
U
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
supertropical bleach
U
نوعی ماده ضدعفونی فوق العاده قوی مخصوص مناطق حاره
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
automatic terminal information service
U
ارسال مداوم اطلاعات غیرکنترلی ثبت شده در مناطق ترمینالهای دذارای ترافیک سنگین
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
free enterprise
U
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
polar regions
U
مناطق قطبی زمین سرزمینهای قطبی
foes
U
دشمن
at d.
U
دشمن
abhorrer
U
دشمن
foe
U
دشمن
hostile
U
دشمن
foeman
U
دشمن
adversarial
U
دشمن
adversary
U
دشمن
enemy
U
دشمن
xenophobe
U
دشمن
enemies
U
دشمن
adversaries
U
دشمن
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance
U
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
archenemy
U
دشمن بزرگ
arch enemy
U
دشمن بزرگ
contains
U
احاطه دشمن
antagonising
U
دشمن کردن
antagonises
U
دشمن کردن
enemy
U
دشمن کردن
waning
U
جنگ دشمن
antagonised
U
دشمن کردن
merged
U
دشمن فاهر شد
contained
U
احاطه دشمن
contain
U
احاطه دشمن
wane
U
جنگ دشمن
wanes
U
جنگ دشمن
antagonist
U
رقیب دشمن
antagonizes
U
دشمن کردن
evade
U
گریز از دشمن
antagonizing
U
دشمن کردن
antagonized
U
دشمن کردن
evaded
U
گریز از دشمن
evades
U
گریز از دشمن
engagements
U
درگیری با دشمن
antagonize
U
دشمن کردن
evading
U
گریز از دشمن
alien enemy
U
دشمن خارجی
antichrst
U
دشمن مسیح
engagement
U
درگیری با دشمن
enemies
U
دشمن کردن
antagonists
U
رقیب دشمن
enemy state
U
دولت دشمن
xenophobe
U
دشمن بیگانه
man hater
U
دشمن ادم
enemy state
U
حکومت دشمن
enemy forces
U
نیروهای دشمن
hostile battery
U
اتشبار دشمن
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
hateable
U
دشمن داشتنی
feudist
U
متحد دشمن
waned
U
جنگ دشمن
the enemy
U
کشتی دشمن
nemesis
U
دشمن بزرگ
front
U
سمت دشمن
fronting
U
سمت دشمن
potential enemy
U
دشمن حتمی
potential enemy
U
دشمن اصلی
unfriendly
U
دشمن ناشناس
the enemy
U
نیروی دشمن
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
He gave the inemy no respite .
U
به دشمن مهلت نداد
flank crossing
U
عبوراز جناح دشمن
To the envy of our enemies .
U
به کوری چشم دشمن
harass
U
ایذا کردن دشمن
harass
U
ناراحت کردن دشمن
to roll up the enemy line
U
بخط دشمن کردن
harasses
U
ایذا کردن دشمن
suspect battery
U
اتشبار مشکوک دشمن
harasses
U
ناراحت کردن دشمن
line of approach
U
راه تقرب به دشمن
trophy of war
U
غنیمت جنگی از دشمن
to pierce the enemy's line
U
دشمن رخنه کردن
betraying
U
تسلیم دشمن کردن
close with
U
نزدیک شدن به دشمن
threats
U
دشمن تهدید کردن
threat
U
دشمن تهدید کردن
repulse
U
پس زدن دشمن وازدن
betrays
U
تسلیم دشمن کردن
hunting
U
شکار دشمن یا زیردریایی
betrayed
U
تسلیم دشمن کردن
betray
U
تسلیم دشمن کردن
close in
U
نزدیک شدن به دشمن
betrayment
U
تسلیم به دشمن کردن
break off
U
قطع تماس با دشمن
break through
U
نفوذکردن در مواضع دشمن
harassing
U
به هم زدن کارایی دشمن
repulsed
U
پس زدن دشمن وازدن
repulses
U
پس زدن دشمن وازدن
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
enemy in liken of friend
U
دشمن در لباس دوست
One enemy is one too many.
U
یک دشمن هم زیاد است
repulsing
U
پس زدن دشمن وازدن
anti air
U
ضد برتری هوایی دشمن
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
One enemy is too many, a hundred friend are too few.
<proverb>
U
یک دشمن زیاد است صد دوست کم .
threat study
U
بررسی امکانات رزمی دشمن
threat study
U
بررسی توسعه تهدید دشمن
flank crossing
U
دور زدن جناح دشمن
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces .
U
درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com