Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fencible
U
مناسب برای نرده کشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
pickets
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picketed
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
picket
U
ناو گشتی نرده کشیدن دستک یا نرده
fair weather
U
مناسب برای
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
cantabile
U
مناسب برای اواز
suitable for children
U
مناسب برای بچه ها
skiable
U
مناسب برای اسکی
fill the bill
<idiom>
U
مناسب برای همه جا
airworthiness
U
مناسب برای پرواز
in pride of grease
U
مناسب برای کشتن
airworthy
U
مناسب برای پرواز
running
U
مناسب برای مسابقه دو
winterish
U
مناسب برای زمستان
readying
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
offices
U
مناسب برای استفاده در شرکت
roadworthy
U
مناسب برای بکاربردن درجاده ها
market value
U
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
readied
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
office
U
مناسب برای استفاده در شرکت
ready
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
buyer's market
U
بازار مناسب برای خریدار
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
gressorial
U
مناسب برای راه رفتن
readies
U
مناسب برای استفاده از یا فروش .
He's not suited for a doctor.
U
او
[مرد]
برای یک پزشک مناسب نیست.
jump speed
U
سرعت مناسب برای پرش باچتر
to be
[look]
somewhat
[the]
worse for wear
[person, thing]
U
مناسب نبودن برای پوشیدن
[جامه ای]
jump altitude
U
ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
sawtimber
U
الوار مناسب برای اره کشی
fair drawing
U
طرح مناسب برای چاپ و تکثیر
lyrical
U
مناسب برای نواختن یاخواندن باچنگ
log wood
U
درخت بقم
[در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
amphimictic
U
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد
slots
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
that is i. to this purpose
U
برای این مقصود مناسب یاکافی نیست
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
gorge portion
U
محل مناسب برای ایجاد سد دربستر رودخانه
bug taper
U
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
slotting
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
slot
U
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
fits units with ... connection
U
مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ...
[الکترونیک مهندسی برق]
The fire is fit to roast the meat.
U
این آتش برای کباب کردن گوشت مناسب است
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
verification
U
بررسی صحت کارکردن یک سیستم و مناسب بودن آن برای کارهای موردنظر
to suggest it is appropriate to do so
[matter]
U
پیشنهاد می کند که برای انجام این کار مناسب باشد
[چیزی ]
fourth generation computers
U
زبانهایی که برای کاربر فاهر مناسب دارند و هوشمند طراحی نشده اند
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
CD WO
U
مناسب برای ذخیره سازی متون آرشیو و یا آزمایش ROM-CD پیش از دوباره کاری
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
drops
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropping
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
populating
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populates
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate
U
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
fibre optics
U
لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
enumerated type
U
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی
routing
U
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
telegenic
U
دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
ergonomics
U
بخشی از طراحی نرم افزار یا سخت افزار تا برای استفاده مناسب و امن شود
wife's equity
U
عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
arm
U
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
controlled environment
U
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
fractional T
U
روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
early token release
U
در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
carriage
U
نرده
guard-rail
U
نرده
paler
U
نرده
guard-rails
U
نرده
carriages
U
نرده
pale
U
نرده
fences
U
نرده
zariba
U
نرده
balustrade
U
نرده
balustrades
U
نرده
fence
U
نرده
railing
U
نرده
palisad
U
نرده
fencing
U
نرده
banisters
U
نرده
picket line
U
خط نرده ها
lattic-bridge
U
پل نرده ای
picket lines
U
خط نرده ها
barrier
U
نرده
parapet
U
نرده
railings
U
نرده
parapets
U
نرده
palest
U
نرده
rail
U
نرده
hand rail
U
نرده
allering
U
نرده
barriers
U
نرده
communion-rail
U
نرده محراب
guarding
U
نرده حفافتی
Laudian rails
U
نرده محراب
bar
U
نرده حائل
colomella
U
صراحی نرده
handrails
U
نرده ساختمان
hand rail
U
دستگیره نرده
railing
U
نرده کشیدن
handrail
U
نرده ساختمان
bars
U
نرده حائل
railings
U
نرده کشیدن
handrail bracket
U
پایه نرده
frieze-rail
U
نرده پیشخوان
fender
U
نرده حفاظ
balconet
U
نرده ایوان
companionways
U
نرده پلهای
balustrade
U
نرده پلکان
balconette
U
نرده ایوان
newel
U
پایه نرده
list
U
شیار نرده
baluster
U
ستون نرده
gratling
U
نرده فلزی
newels
U
پایه نرده
snake fence
U
نرده مارپیچ
guards
U
نرده حفافتی
companionway
U
نرده پلهای
railing post
U
میله نرده
guard
U
نرده حفافتی
balustrum
U
نرده محراب
parclose or per
U
نرده یا تجیر
paling
U
نرده سازی
palest
U
در میان نرده محصورکردن
paler
U
در میان نرده محصورکردن
wreaths
U
نرده پلکان مارپیچی
stake truck
U
کامیون نرده دار
handrails
U
نرده مخصوص دستگیره
taffrail
U
نرده پاشنه ناو
stair rod
U
نرده راه پله
bridgheboard
U
نرده پلکان چوبی
bridgeboard
U
نرده پلکان چوبی
peel
U
خلال نرده چوبی
to rail a place
U
گرداگردجائی نرده یامحجرکشیدن
fender
U
نرده روکش نردهای
peels
U
خلال نرده چوبی
hand rail
U
دست انداز نرده
chancel-rail
U
نرده مشبک
[کلیسا]
empale
U
نرده کشیدن دور
balustrade Order
U
ترتیب نرده ستون ها
wreath
U
نرده پلکان مارپیچی
paling
U
حصار کشی نرده
handrail
U
نرده مخصوص دستگیره
catch fence
U
نرده محکم سر پیچ
pale
U
در میان نرده محصورکردن
rail
U
نرده کشیدن توبیخ کردن
picket
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
wattle
U
نرده گذاری کردن بستن
picketed
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
scalar
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
scalar quantity
U
کمیت نرده ای
[فیزیک]
[ریاضی]
pickets
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
taffrail
U
نرده قسمت عقب کشتی
dogleg
U
نوعی نرده چوبی دهقانی
handrail
U
نرده دور پله ناو
handrails
U
نرده دور پله ناو
fence
U
حفظ کردن نرده کشیدن
scalar field
U
میدان نرده ای
[ریاضی]
[فیزیک]
fences
U
حفظ کردن نرده کشیدن
guard
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
pole sitter
U
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
curtail
U
[نرده ی پلکان پیچکی در راه پله ها]
guards
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
guard rail
U
نرده دست انداز راه پله
guarding
U
احتیاط نرده روی عرشه کشتی
oxer
U
اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
ox fence
U
اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
frame
U
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
lug out
U
تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
fence
U
روکش محافظ
[یا نرده]
[بویژه در اره کمانه ای ]
[مهندسی]
guard rail
U
نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
billboard
U
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards
U
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
ledger board
U
تخته افقی روی نرده پلکان یانرده ایوان
bear in
U
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
manrope
U
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
breastwork
U
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com