English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
rapport U مناسبت سازگاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
propitiousness U مناسبت
pertinency U مناسبت
pertinence U مناسبت
inopportuneness U بی مناسبت
appropiateness U مناسبت
timeliness U مناسبت
appositeness U مناسبت
meetness U شایستگی مناسبت
suitability U مناسبت شایستگی
pertinence or nency U اقتضا مناسبت
adequacy U تکافو مناسبت
accomodate U مناسبت کردن
decorum U مناسبت رفتاربجا
inopportunity U عدم مناسبت
adaptableness U سازش مناسبت
felicities U اقتضاء مناسبت
felicity U اقتضاء مناسبت
foolishness U عدم مناسبت ناشایستگی
attune U وفق دادن مناسبت
without rime or reason U بی مناسبت بی جهت بی دلیل
events to mark the Day of German Unity U مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
It was inappropriate to make such a remark . U مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
agreeableness U سازگاری
salucrity U سازگاری
agreeability U سازگاری
salubrity U سازگاری
pc compatibility U سازگاری با PC
consentaneity U سازگاری
consistency U سازگاری
accords U :سازگاری
maladjustments U کژ سازگاری
maladjustment U کژ سازگاری
compatibility U سازگاری
accorded U :سازگاری
accord سازگاری
amenities U سازگاری
amenity U سازگاری
adjustment U سازگاری
adjustments U سازگاری
incompatibility U نا سازگاری
adaptability U سازگاری
fitness U سازگاری
Please supply the facts relevant to the case. U لطفا" حقایق ومطالبی را که با موضوع مناسبت دارد فراهم کنید
readjustment U سازگاری مجدد
readjustments U سازگاری مجدد
compatibility U سازگاری دمسازی
upward compatibility U سازگاری بالاگرا
adaptableness U قوه سازگاری
unity U سازش سازگاری
vocational adjustment U سازگاری شغلی
internal consistency U سازگاری داخلی
adjustment inventory U پرسشنامه سازگاری
adjustment mechanism U مکانیسم سازگاری
accompt U سازگاری توافق
consistency U توافق سازگاری
adaptability U توافق سازگاری
consistence U توافق سازگاری
consistency check U بررسی سازگاری
downward compatibility U سازگاری بزیر
harmony of interests U سازگاری منافع
social adjustment U سازگاری اجتماعی
bell adjustment inventory U پرسشنامه سازگاری بل
mutual consistency U سازگاری متقابل
second wind U سازگاری ثانوی
adjustment disorder U اختلالات سازگاری [روانشاسی]
software compatible U سازگاری نرم افزاری
software compatability U سازگاری نرم افزاری
adaptive disorder U اختلالات سازگاری [روانشاسی]
the propriety of a term U درستی یک لفظ یا یک اصطلاح مناسبت یک واژه یا لفظ
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. U معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
upward compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible U طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
conventions U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention U استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com