Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exhaustable resources
U
منابع تمام شدنی
nonrenewable resources
U
منابع تمام شدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
renewable resources
U
منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
depletable
U
تمام شدنی
consumptible
U
تمام شدنی
exhaustible
U
تمام شدنی
exhaustable resources
U
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
lapsable
U
سلب شدنی ساقط شدنی برگشتنی
lapsible a
U
ساقط شدنی باطل شدنی
trainable
U
تربیت شدنی قطار شدنی
perishable goods
U
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
beta software
U
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates
U
تمام شدن تمام کردن
terminate
U
تمام شدن تمام کردن
terminated
U
تمام شدن تمام کردن
resources
U
منابع
sources
U
منابع
resource allocation
U
تخصیص منابع
economic resources
U
منابع اقتصادی
overhead
U
منابع حاشیهای
resource sharing
U
اشتراک در منابع
allotments
U
منابع اختصاصی
resource endowment
U
منابع طبیعی
allotment
U
منابع اختصاصی
unused resources
U
منابع بیکار
complementary resources
U
منابع مکمل
control of resources
U
نظارت بر منابع
control of resources
U
کنترل منابع
resource deallocation
U
بازستانی منابع
human resources
U
منابع انسانی
revenue sources
U
منابع درامد
natural resources
U
منابع طبیعی
sources law
U
منابع حقوق
sourcing
U
منابع یابی
fixed resources
U
منابع ثابت
fixed inputs
U
منابع ثابت
natural sources
U
منابع طبیعی
scarce resources
U
منابع کمیاب
meanest
U
منابع درامد
meaner
U
منابع درامد
allocation of resources
U
تخصیص منابع
military resources
U
منابع نظامی
mean
U
منابع درامد
conservation programs
U
برنامههای حفافت منابع
resources
U
منابع اماد ذخایر
misallocation of resources
U
تخصیص نادرست منابع
inputs
U
عوامل تولید منابع
optimum allocation of resources
U
تخصیص مطلوب منابع
depletion
U
کاهش منابع طبیعی
conservationists
U
طرفدارحفظ منابع طبیعی
efficient allocation of resources
U
تخصیص کارای منابع
hardware resources
U
منابع سخت افزاری
conservationist
U
طرفدارحفظ منابع طبیعی
sourcing of suppliers
U
یافتن منابع فروش
conservation
U
حفظ منابع طبیعی
software resources
U
منابع نرم افزار
unused resources
U
منابع استفاده نشده
production resource planning
U
برنامه ریزی منابع تولید
economic mobilization
U
بسیج منابع اقتصادی باصرفه
mobility
U
انتقال اسان منابع تولید
gathered
U
دریافت داده از منابع مختلف
nonrenewable resources
U
منابع غیر قابل تجدید
gather
U
دریافت داده از منابع مختلف
water utilization project
U
پروژه بهره برداری از منابع اب
collection
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
complexities
U
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collections
U
عمل دریافت داده از منابع مختلف
complexity
U
اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
irm
U
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
departmental LAN
U
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
To pool resources to gether .
U
کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
babbles
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource
U
تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babble
U
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
available
U
لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induce
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
U
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dowse
U
پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
shares
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shared
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share
U
روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
raster
U
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
allocation
U
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
sizes
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size
U
محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
dynamic
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
dynamically
U
سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
permission
U
اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
allocations
U
سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
overhead
U
منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
optical
U
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference
U
اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
resource leveling
U
زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
allocation
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations
U
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
pracitcable
U
شدنی
ramrod
U
خم شدنی
dissoluble
U
حل شدنی
possible
U
شدنی
dissolvable
U
اب شدنی
executable
<adj.>
U
شدنی
workable
<adj.>
U
شدنی
doable
U
شدنی
possible
[doable, feasible]
<adj.>
U
شدنی
achievable
<adj.>
U
شدنی
solvency
U
حل شدنی
feasible
U
شدنی
makable
<adj.>
U
شدنی
water-soluble
U
حل شدنی در آب
ramrods
U
خم شدنی
dissolvable
U
حل شدنی
solvable
U
حل شدنی
practicable
<adj.>
U
شدنی
solubility
U
حل شدنی
manageable
<adj.>
U
شدنی
makeable
<adj.>
U
شدنی
makable
[spv. makeable]
<adj.>
U
شدنی
feasible
<adj.>
U
شدنی
doable
<adj.>
U
شدنی
contrivable
<adj.>
U
شدنی
resolvable
U
حل شدنی
collapsible
U
له شدنی
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
uniquely
U
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
jcl
U
دستوری که مشخصات را شرح میدهد و نیز منابع لازم برای انجام کار توسط کامپیوتر
jobs
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
languages
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language
U
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
unique
U
مجموعه حروفی که برای تشخیص بین منابع مختلف کتاب چند رسانهای به کار می رود
job
U
دستوراتی که مشخصات و منابع لازم برای یک کار که توسط کامپیوتر باید پردازش شود را دارد
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
spoilable
U
خراب شدنی
vaporable
U
بخار شدنی
vaporizable
U
بخار شدنی
severable
U
سوا شدنی
separable
U
جدا شدنی
abrogable
U
منسوخ شدنی
superable
U
مغلوب شدنی
despairing
U
مایوس شدنی
superimposable
U
اضافه شدنی
surmountable
U
فائق شدنی
satisfiable
U
راضی شدنی
talus
U
رام شدنی
tamable
U
رام شدنی
abolishable
U
موقوف شدنی
spendable
U
خرج شدنی
retractile
U
جمع شدنی
saturable
U
اشباع شدنی
satiable
U
اشباع شدنی
mibeable
U
استخراج شدنی
scrutable
U
کشف شدنی
minable
U
استخراج شدنی
satiable
U
اقناع شدنی
miscible
U
مخلوط شدنی
wieldy
U
اداره شدنی
sectile
U
بریده شدنی
rightable
U
درست شدنی
rightable
U
راست شدنی
severable
U
جدا شدنی
shrinkable
U
جمع شدنی
retracttable
U
جمع شدنی
acidifiable
U
اسیدی شدنی
spareable
U
یدکی شدنی
absorbable
U
جذب شدنی
tameable
U
رام شدنی
precipitant
U
جدا شدنی
reducible
U
ساده شدنی
tractile
U
کشیده شدنی
pulverizable
U
پودر شدنی
pulverable
U
پودر شدنی
locking
U
قفل شدنی
attainable
U
نائل شدنی
perishable
U
نابود شدنی
perishable
U
هلاک شدنی
perishable
U
فاسد شدنی
renewable
U
تجدید شدنی
approachable
U
نزدیک شدنی
liquids
U
پول شدنی
liquid
U
پول شدنی
removable
U
رفع شدنی
transmutative
U
تبدیل شدنی
tawie
U
رام شدنی
transposable
U
جابجا شدنی
amenable
U
رام شدنی
changeable
U
دگرگون شدنی
feasibility
U
شدنی بودن
tensive
U
کشیده شدنی
penetrable
U
سوراخ شدنی
perishability
U
نابود شدنی
resolvable
U
تجزیه شدنی
resoluble
U
تجزیه شدنی
detachable
U
جدا شدنی
persuasible
U
تحریک شدنی
transplantable
U
پیوند شدنی
repellency
U
دفع شدنی
removable
U
معزول شدنی
persuasible
U
ترغیب شدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com