English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
human resources U منابع انسانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overhead U منابع انسانی و اقتصادی که درپشتیبانی غیر مستقیم یکانهابه کار می رود
Other Matches
renewable resources U منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
exhaustable resources U منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
human factor U فاکتورهای انسانی ضریب مربوط به خطای انسانی
inhuman U فاقد خوی انسانی غیر انسانی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
resources U منابع
sources U منابع
natural sources U منابع طبیعی
resource deallocation U بازستانی منابع
resource endowment U منابع طبیعی
resource sharing U اشتراک در منابع
revenue sources U منابع درامد
military resources U منابع نظامی
allocation of resources U تخصیص منابع
overhead U منابع حاشیهای
allotments U منابع اختصاصی
natural resources U منابع طبیعی
allotment U منابع اختصاصی
resource allocation U تخصیص منابع
complementary resources U منابع مکمل
scarce resources U منابع کمیاب
fixed inputs U منابع ثابت
meaner U منابع درامد
mean U منابع درامد
meanest U منابع درامد
economic resources U منابع اقتصادی
fixed resources U منابع ثابت
control of resources U نظارت بر منابع
unused resources U منابع بیکار
control of resources U کنترل منابع
sourcing U منابع یابی
sources law U منابع حقوق
humans U انسانی
humane U انسانی
human U انسانی
neoanthropic U نو انسانی
humane <adj.> U انسانی
humanitarian <adj.> U انسانی
hu man U انسانی
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
nonrenewable resources U منابع تمام شدنی
inputs U عوامل تولید منابع
conservation U حفظ منابع طبیعی
depletion U کاهش منابع طبیعی
efficient allocation of resources U تخصیص کارای منابع
misallocation of resources U تخصیص نادرست منابع
unused resources U منابع استفاده نشده
sourcing of suppliers U یافتن منابع فروش
conservationist U طرفدارحفظ منابع طبیعی
conservation programs U برنامههای حفافت منابع
hardware resources U منابع سخت افزاری
resources U منابع اماد ذخایر
software resources U منابع نرم افزار
exhaustable resources U منابع تمام شدنی
conservationists U طرفدارحفظ منابع طبیعی
human skill U مهارت انسانی
human factor U عوامل انسانی
dehumanize U نا انسانی کردن
liberal arts U علوم انسانی
dehumanises U نا انسانی کردن
labors U نیروی انسانی
dehumanised U نا انسانی کردن
humanization U انسانی کردن
hu man nature U طبیعت انسانی
dehumanized U نا انسانی کردن
labor U نیروی انسانی
horde U رمه انسانی
litterae humaniores U علوم انسانی
humanly U بطور انسانی
hordes U رمه انسانی
human capital U سرمایه انسانی
human factor U عامل انسانی
man power U نیروی انسانی
dehumanising U نا انسانی کردن
dehumanizes U نا انسانی کردن
humanizing U انسانی کردن
non-human U غیر انسانی
non human U غیر انسانی
dehumanizing U نا انسانی کردن
preterhuman U فوق انسانی
unknowable U ماوراتجربیات انسانی
labour U نیروی انسانی
labored U نیروی انسانی
manpower U نیروی انسانی
inhumane U غیر انسانی
cut-throat U غیر انسانی
humanised U انسانی کردن
humanises U انسانی کردن
humanising U انسانی کردن
humanized U انسانی کردن
humanizes U انسانی کردن
superhuman U مافوق انسانی
humanize U انسانی کردن
nonrenewable resources U منابع غیر قابل تجدید
economic mobilization U بسیج منابع اقتصادی باصرفه
gather U دریافت داده از منابع مختلف
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
mobility U انتقال اسان منابع تولید
production resource planning U برنامه ریزی منابع تولید
gathered U دریافت داده از منابع مختلف
irm U Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
complexity U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
complexities U اندازه منابع سیستم در یک عمل یا کار
collections U عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection U عمل دریافت داده از منابع مختلف
dehumanised U فاقدصفات انسانی شدن
dehumanised U فاقداحساسات انسانی کردن
humans U دارای خوی انسانی
manpower cieling U حداکثرنیروی انسانی مجاز
humanism U علوم انسانی انسانگرایی
humance U انسانی شایسته بشریت
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
human ecology U بوم شناسی انسانی
human biometric U زیست سنجی انسانی
high level manpower U نیروی انسانی بالا
manpower development U پرورش نیروی انسانی
man made U مصنوع انسان انسانی
sportmanship U رفتار و اخلاق انسانی
scientific manpower U نیروی انسانی متخصص
authorized manpower U نیروی انسانی مجاز
human U دارای خوی انسانی
dehumanises U فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanising U فاقداحساسات انسانی کردن
manpower control U کنترل نیروی انسانی
dehumanizing U فاقدصفات انسانی شدن
manpower cieling U سطح نیروی انسانی
dehumanizes U فاقداحساسات انسانی کردن
man-made U مصنوع انسان انسانی
man machine systems U نظامهای انسانی- ماشینی
dehumanises U فاقدصفات انسانی شدن
dehumanize U فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanize U فاقدصفات انسانی شدن
dehumanising U فاقدصفات انسانی شدن
dehumanized U فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanized U فاقدصفات انسانی شدن
dehumanizing U فاقداحساسات انسانی کردن
dehumanizes U فاقدصفات انسانی شدن
babbles U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
departmental LAN U چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
babbled U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
resource U تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
babble U اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
dehumanization U از دست دادن صفات انسانی
heterologous U سرم غیر انسانی دگرسان
manpower loading chart U نمودار تخصیص نیروی انسانی
B.A U مخفف لیسانس علوم انسانی
hu man U دارای خوی انسانی انسان
unknowingly U ندانسته ماورا تجربیات انسانی
lag rate U نسبت کسری نیروی انسانی
dehumanized U از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanises U از خصائص انسانی محروم شدن
dehumanizes U از خصائص انسانی محروم شدن
man power leveling U یکنواخت کردن نیروی انسانی
unknowing U ندانسته ماورا تجربیات انسانی
investment in human capital U سرمایه گذاری در نیروی انسانی
yahoo U جانوری که درقالب انسانی باشد
dehumanize U از خصائص انسانی محروم شدن
manpower planning U برنامه ریزی نیروی انسانی
dehumanizing U از خصائص انسانی محروم شدن
AA U فوق دیپلم در علوم انسانی
dehumanised U از خصائص انسانی محروم شدن
B.A.s U مخفف لیسانس علوم انسانی
eros U بچه قشنگ غرائزشهوانی انسانی
dehumanising U از خصائص انسانی محروم شدن
dowse U پی بردن به وجوداب یا منابع دیگر زیرزمینی بوسیله گمانه
inducing U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
available U لیست حافظه اختصاص داده نشده و منابع در سیستم
induced U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induce U اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
PhD U درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
anthropomorphism U تصور شخصیت انسانی برای چیزی
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
PhDs U درجه دکترا در علوم یا دانشهای انسانی
anthroposophy U علم شناسایی طبیعت و ماهیت انسانی
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
preterhuman U بیرون از نبروی انسانی خارج از قوه بشر
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropopathism U اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
anthropological U وابسته بانسان شناسی مربوط بطبیعت انسانی
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
dynamically U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
dynamic U سیستمی که منابع آن در هنگام اجرای برنامه اختصاص داده می شوند و نه پیش از آن
allocations U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
allocation U سیستمی که در آن منابع در حین اجرای برنامه و نه پیش از آن اختصاص داده می شوند
permission U اجازه کاربر خاص برای دستیابی به منابع اشتراکی یا قضایی از دیسک
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
aeolist U انسانی غلط انداز که ادعای روشن فکری دارد
optical U اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
interference U اختلال الکتریکی روی سیگنال در اثر سیگنالهای فراهم از منابع الکترومغناطیسی اطراف
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
allocations U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com