English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
annuities U مقرری سالانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
annuity U مستمری سالانه مقرری مستمر
annuitant U دریافت دارنده مقرری سالانه
Other Matches
classic U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classics U مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
entitlement U مقرری
entitlements U مقرری
pension U مقرری
emoluments U مقرری
pensions U مقرری
allocation U مقرری
annuity U مقرری
emolument U مقرری
deat benefit U مقرری
allocations U مقرری
pension U مقرری پانسیون
pensions U مقرری پانسیون
family allowances U مقرری خانوادگی
prebend U مقرری کیشش
prebendal U مقرری کیشش
yearly allowance U مقرری سالیانه
allowance U تخفیف مقرری
allowances U مقرری مستمری
allowances U تخفیف مقرری
allowance U مقرری مستمری
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
contingent annuity U پرداخت مقرری به علت اتفاق غیر مترقبه
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
annual U سالانه
annuals U سالانه
per annum U سالانه
yearly U سالانه
annual preciptation U ریزش سالانه
annual rainfall U بارش سالانه
annual storage U مخزن سالانه
annual wage U دستمزد سالانه
anuual discharge U بده سالانه
yearly profit U سود سالانه
tax year مالیات سالانه
annual patent fee U حق الامتیاز سالانه
annual leave U مرخصی سالانه
annual increase U افزایش سالانه
yearbook U گزارشات سالانه
annuity U پرداختهای سالانه
yearbooks U گزارشات سالانه
annual accumulation of sediment U ته نشست سالانه
annual budget U بودجه سالانه
annual earnings U درامد سالانه
annual earnings U عواید سالانه
annual report U گزارش سالانه
annual increase U رشد سالانه
annual income U درامد سالانه
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
annual rate of growth U نرخ رشد سالانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالانه
annual financial statement U گزارش مالی سالانه
AGM U مجمع عمومی سالانه
AGMs U مجمع عمومی سالانه
fixture U برنامه سنتی سالانه
annual efficiency index U شاخص کارایی سالانه خدمتی
Bang went our annul holidays. U تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
arrendare U اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
master tournament U مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
west coast computer faire U یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
prebendary U دریافت مقرری از کلیسا وفیفه خوار کلیسا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com