Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
manual
U
مقررات کتاب راهنما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
lodge-books
U
کتاب مقررات معماری
directories
U
کتاب راهنما
guide book
U
کتاب راهنما
directory
U
کتاب راهنما
guided
U
کتاب راهنما
guidebooks
U
کتاب راهنما
guidebook
U
کتاب راهنما
guide
U
کتاب راهنما
guides
U
کتاب راهنما
handbook
U
کتاب راهنما رساله
handbooks
U
کتاب راهنما رساله
primers
U
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
primer
U
کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
lodestaror load
U
ستاره راهنما راهنما
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
regulation
U
مقررات
measure
U
مقررات
arrangement
U
مقررات
precepts
U
مقررات
requirement
U
مقررات
disposition
U
مقررات
regulations
U
مقررات
precept
U
مقررات
provisions
U
مقررات
arrangements
U
مقررات
trancscendent
U
ماورای مقررات
The regulations in force .
U
مقررات جاری
military doctorine
U
مقررات نظامی
infraction
U
نقض مقررات
ordinance
U
مقررات محلی
disciplinary regulation
U
مقررات انضباطی
ordinances
U
مقررات محلی
instruction for assembly
U
مقررات نصب
standard specification
U
مقررات استاندارد
control measures
U
مقررات کنترلی
army regulation
U
مقررات ارتشی
operating instruction
U
مقررات کار
laws of the game
U
مقررات مسابقه
mounting instruction
U
مقررات نصب
holding
U
نقض مقررات
by rule
U
طبق مقررات
by law
U
طبق مقررات
government regulation
U
مقررات دولتی
institute
U
اصل قانونی مقررات
illicit
U
نا مشروع مخالف مقررات
illegally
U
برخلاف قانون و مقررات
red tape
U
مقررات دست و پاگیر
assembly instrudactions
U
مقررات یا دستورات نصب
conditions
U
مقررات و شرایط اسبدوانی
To be observant of the regulations .
U
ملاحظه مقررات را کردن
instituted
U
اصل قانونی مقررات
institutes
U
اصل قانونی مقررات
officialism
U
رسمیت مقررات اداری
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
sanctioned laws
U
قوانین یا مقررات مصوبه
instituting
U
اصل قانونی مقررات
tariff regulations
U
مقررات تعرفه بندی
european community competition rules
U
مقررات رقابت در جامعه اروپا
formally
U
مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
inland rules
U
مقررات حرکت در ابهای داخلی
poach
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
poached
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
road discipline
U
مقررات عبور و مرور روی جاده
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
regulatory signs
U
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
poaches
U
برخلاف مقررات شکار صید کردن
where justified
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
regulation
U
نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
highway dispatch
U
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
in duly substantiated cases
U
در موارد طبق مقررات اثبات شده
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
curfews
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfew
U
مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviations
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
prodify
U
تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
There is an outcry against these regulations.
U
همه از این مقررات فریادشان بلند است
expedite rule
U
مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
deviation
U
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
The regulations are stI'll in force ( effect ) .
U
این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
last chance rule
U
مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
unmilitary
U
بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
marquis queensberry rules
U
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence
U
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
adviser
U
راهنما
keynote
U
راهنما
keynotes
U
راهنما
consultant
U
راهنما
conductor
U
راهنما
road book
U
راهنما
conductors
U
راهنما
advisor
U
راهنما
index
U
: راهنما
indexed
U
: راهنما
indexes
U
: راهنما
adviser
راهنما
key
راهنما
pathfinder
U
راهنما
pathfinders
U
راهنما
indicator
U
راهنما
usherettes
U
راهنما
directories
U
راهنما
usherette
U
راهنما
flagman
U
راهنما
beacon
U
راهنما
cicerone
U
راهنما
border line
U
خط راهنما
usher
U
راهنما
ushered
U
راهنما
ushering
U
راهنما
semaphore
U
راهنما
german shepherd
U
سگ راهنما
guideless
U
بی راهنما
beacons
U
راهنما
directory
U
راهنما
polestar
U
راهنما
pilot master
U
سر راهنما
pace maker
U
راهنما
lodestar
U
راهنما
loadstar
U
راهنما
ushers
U
راهنما
guides
U
راهنما
jig
U
راهنما
clues
U
راهنما
clue
U
راهنما
legends
U
راهنما
legend
U
راهنما
guided
U
راهنما
guide
U
راهنما
jigs
U
راهنما
manual
U
راهنما
guideline
U
راهنما
systems
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
U
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
directrix
U
هادی خط راهنما
guide pin
U
پین راهنما
guide flag
U
پرچم راهنما
guide slot
U
شیار راهنما
guide nut
U
شیار راهنما
guide edge
U
لبه راهنما
guide cam
U
بادامک راهنما
lead can
U
بادامک راهنما
guide collar
U
طوقه راهنما
pilot cell
U
پیل راهنما
guide column
U
ستون راهنما
guide cylinder
U
استوانه راهنما
pilot brush
U
زغال راهنما
guide drum
U
طبلک راهنما
tutors
U
استاد راهنما
pilot charges
U
هزینههای راهنما
guide pipes
U
لولههای راهنما
directory
U
فهرست راهنما
directory
U
دفترچه راهنما
hand post
U
پنجه راهنما
key map
U
نقشه راهنما
leadingquestion
U
پرسش راهنما
leading edge
U
لبه راهنما
leadden limbs
U
پیشرو راهنما
idle pulley
U
قرقره راهنما
key plan
U
نقشه راهنما
key map
U
نقشه راهنما
index map
U
نقشه راهنما
indicating lamp
U
چراغ راهنما
signal
U
نشان راهنما
signaled
U
نشان راهنما
directories
U
دفترچه راهنما
guide rail
U
ریل راهنما
guide rail
U
شینه راهنما
guide rod
U
میله راهنما
lodestar
U
ستاره راهنما
leader
U
راهنما فرمانده
guide roller
U
غلطک راهنما
leaders
U
راهنما فرمانده
training wall
U
دیواره راهنما
guideboard
U
تخته راهنما
guideboard
U
صفحه راهنما
loadstar
U
ستاره راهنما
directories
U
فهرست راهنما
signalled
U
نشان راهنما
guide vane
U
تیغه راهنما
callout
U
نوشته راهنما
directress
U
هادی خط راهنما
volume table of constants
U
فهرست راهنما
advisers
U
راهنما رهنمون
advisors
U
راهنما رهنمون
guide
U
ناو راهنما
guidance
U
راهنما رهبری
advisor
U
راهنما رهنمون
finger post
U
تیر راهنما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com