Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pre preference
U
مقدم بر سهام مقدم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
preferred shares
U
سهام مقدم
Other Matches
advance
U
مقدم
advances
U
مقدم
advancing
U
مقدم
precedent
U
مقدم
premiers
U
مقدم
previous
U
مقدم
premier
U
مقدم
headmost
U
مقدم
preferred
U
مقدم
frontline
U
خط مقدم
preferent
U
مقدم
preeminent
U
مقدم
premiering
U
مقدم
prior
U
مقدم
aforehand
U
مقدم
antecessor
U
مقدم
leading
U
مقدم
precedents
U
مقدم
premiered
U
مقدم
premiere
U
مقدم
proleptic
U
مقدم
premieres
U
مقدم
prior to
U
مقدم بر
beforehand
U
مقدم بر
forgoes
U
مقدم بودن بر
foregoes
U
مقدم بودن بر
preferent claims
U
دعاوی مقدم
forego
U
مقدم بودن بر
forgoing
U
مقدم بودن بر
forgone
U
مقدم بودن بر
forwent
U
مقدم بودن بر
preoccupation
U
کار مقدم
preoccupations
U
کار مقدم
precedes
U
مقدم بودن
precede
U
مقدم بودن
forward command post
U
پاسگاه مقدم
transposing
U
مقدم وموخرکردن
transposes
U
مقدم وموخرکردن
forward observer
U
دیدبان مقدم
front lines
U
خط مقدم جبهه
front lines
U
خطوط مقدم
advance observer
U
دیدبان مقدم
leading edge
U
لبه مقدم
leading zero
U
صفر مقدم
leading zeros
U
صفرهای مقدم
apriori
U
مقدم بر تجربه
entrepreneurs
U
مقدم کمپانی
entrepreneur
U
مقدم کمپانی
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
assumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
advanced
U
جلویی مقدم
first
U
یکم مقدم
transpose
U
مقدم وموخرکردن
vaward
U
مقدم پیشقراول
precedent
U
مقدم بر مسبوق به
precedents
U
مقدم بر مسبوق به
precedent
U
ماقبل مقدم
precedents
U
ماقبل مقدم
premised
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
presumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
antecedent
U
مقدم مقدمه
presupposed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
gilt-edged
U
مقدم ممتاز
gilt edged
U
مقدم ممتاز
preferential
U
مقدم ترجیحی
antecedents
U
مقدم مقدمه
forward air controller
U
نافر مقدم هوایی
primer
U
ماده منفجره مقدم
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
aircontroller
U
نافر مقدم هوایی
modus ponens
U
وضع مقدم
[ریاضی]
gilt edge
U
مقدم درجه اول
primers
U
ماده منفجره مقدم
it takes of the others
U
بردیگران مقدم است
acorn
گروه آمادی مقدم
acorns
U
گروه امادی مقدم
permute
U
مقدم و موخر کردن
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
to give priority to
U
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
advance section
U
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
deferred share
U
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
capital stock
U
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
stop loss order
U
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stoporder
U
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
stock dividend
U
سهام صادره بابت سود سهام
stock watering
U
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
close corporation
U
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock jobber
U
محتکر سهام دلال سهام
share holder
U
دارنده سهام صاحب سهام
dividend warrant
U
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
liquidates
U
سهام
secular trend
U
سهام
stock
U
سهام
liquidating
U
سهام
portfolio
U
سهام
portfolios
U
سهام
liquidated
U
سهام
liquidate
U
سهام
holding
U
سهام
stocked
U
سهام
ordinary share
U
سهام عادی
blue chip
U
سهام مرغوب
ordinary share
U
سهام معمولی
dividend
U
سود سهام
joint shares
U
سهام مشترک
general stock
U
سهام عمومی
gilt edged shares
U
سهام ممتازه
preferential shares
U
سهام ممتازه
government stock
U
سهام دولت
growth stocks
U
سهام پر سود
dividends
U
سود سهام
stock exchange
U
بورس سهام
inscribed stock
U
سهام با اسم
inscribed stock
U
سهام نامدار
stocked
U
سهام سرمایه
preference shares
U
سهام ممتاز
stock exchange
U
بورس سهام
share warrant
U
گواهینامه سهام
stock broker
U
دلال سهام
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس سهام
stock_broker
U
دلال سهام
stock exchanges
U
بورس سهام
savings bond
U
سهام قرضه
registered shares
U
سهام بانام
preference shares
U
سهام ممتازه
stock
U
سهام سرمایه
preferred shares
U
سهام ممتاز
preferred stock
U
سهام ممتازه
privileged shares
U
سهام ممتاز
propertied
U
سهام دار
PR
U
سهام ممتاز
to buy into
U
سهام خریدن در
deferred share
U
سهام موجل
bank stock
U
سهام بانک
bearer shares
U
سهام بی نام
debenture stock
U
سهام قرضه
ordinary shares
U
سهام عادی
common stocks
U
سهام عادی
common stock
U
سهام عادی
bourse
U
بازار سهام
bullish stocks
U
سهام رو به ترقی
holding
U
دارائی سهام
conversion of shares
U
تبدیل سهام
fixed portion
U
سهام معینه
blue-chip
U
سهام مرغوب
dividened
U
سود سهام
unissued shares
U
سهام منتشر نشده
break in share prices
U
کاهش قیمت سهام
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
whack up
U
تقسیم به سهام کردن
stockbrokers
U
دلال سهام شرکتها
stock markets
U
بورس سهام وارز
stock trading
U
خرید و فروش سهام
revenue
U
درامد سود سهام
interim dividend
U
سود سهام موقتی
subscriber of shares
U
پذیره نویس سهام
margins
U
میزان سود سهام
share certificate
U
گواهی مالکیت سهام
specialties
U
سهام با قیمت ویژه
share holding
U
سرمایه گذاری در سهام
provisional scrip
U
تصدیق موقت سهام
stockbroker
U
دلال سهام شرکتها
national dividend
U
سود سهام ملی
non cash shares
U
سهام غیر نقدی
stock market
U
بورس سهام وارز
action
U
سهم سهام شرکت
actions
U
سهم سهام شرکت
margin
U
میزان سود سهام
common stock
U
سهام معمولی شرکت
fixed stock
U
مالک انحصاری سهام
interim dividend
سود موقتی سهام
inscribed stock
U
سهام ثبت شده
loan holder
U
دارنده سهام وام
grangers
U
سهام راه اهن غله
granger shares
U
سهام راه اهن غله
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
divided warrant
U
حواله پرداخت سود سهام
fund holder
U
دارنده سهام قرضه دولتی
accumulated dividend
U
سود سهام متراکم شده
to have a holding in a company
U
در شرکتی دارائی سهام داشتن
to declare a divident
U
سود سهام را اعلان کردن
fund
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
funded
U
تنخواه قرضه دولتی سهام
forfeiture of premiums
U
ضرر اضافه ارزش سهام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com