English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prologize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologuize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
conventions U معاهده
bond U معاهده
convention U معاهده
conferderation U معاهده
confederations U معاهده
treaties U معاهده
treaty U معاهده
confederation U معاهده
conclusion of a treaty U انعقاد معاهده
compact U پیمان معاهده
construction of a treaty U تفسیر معاهده
conclusion of a treaty U عقد معاهده
compacting U پیمان معاهده
frontier treaty U معاهده مرزی
rio treaty U معاهده ریو
denunciation of treaty U نقض معاهده
denunciation of treaty U الغاء معاهده
compacted U پیمان معاهده
termination of the treaty U فسخ معاهده
interpertation of a treaty U تفسیر معاهده
compacts U پیمان معاهده
peace treaty U معاهده صلح
open treaty U معاهده باز
promulgation of treaty U اعلام مفاد معاهده
bilateral treaty U معاهده یا معاهدات دو جانبه
protocol U پیش نویس معاهده
prolongation of treaty U تمدید مدت معاهده
protocols U پیش نویس معاهده
termination of the treaty U انقضا مدت معاهده
pact U معاهده پیمان بستن
draft of a treaty U پیش نویس معاهده
agreements U معاهده و مقاطعهء توافق
pacts U معاهده پیمان بستن
agreement U معاهده و مقاطعهء توافق
preparatory to U در مقدمه
prefaced U مقدمه
protasis U مقدمه
preliminarily U مقدمه
prima facia U مقدمه
prolegomenon U مقدمه
preludes U مقدمه
prelude U مقدمه
preparatorily U مقدمه
foretoken U مقدمه
front matter U مقدمه
incipit U مقدمه
sinfonia U مقدمه
inductility U مقدمه
isagoge U مقدمه
prelusion U مقدمه
snaps U بی مقدمه
inductions U مقدمه
preamble U مقدمه
snapped U بی مقدمه
overtures U مقدمه
overture U مقدمه
snap U بی مقدمه
lead-up U مقدمه
lead up U مقدمه
snapping U بی مقدمه
induction U مقدمه
sudden U بی مقدمه
introduction U مقدمه
prefaces U مقدمه
prefacing U مقدمه
preface U مقدمه
introductions U مقدمه
preambles U مقدمه
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
minor premise U مقدمه صغری
antecedents U مقدم مقدمه
impulse buying U خرید بی مقدمه
prelude to a play U مقدمه نمایش
preconidtion U شرط مقدمه
preamble of a statute U مقدمه قانون
proem U مقدمه سراغاز
lemma U مقدمه موضوع
major premise U مقدمه کبری
set up U مقدمه چینی
setup U مقدمه چینی
preambles U مقدمه سند
preamble U مقدمه نوشتن
preambles U مقدمه نوشتن
pops U بی مقدمه اوردن
pop U بی مقدمه اوردن
catastasis U دیباچه مقدمه
cold snaps U یخ بندان بی مقدمه
cold snap U یخ بندان بی مقدمه
foreparts U سر ودست مقدمه
antecedent U مقدم مقدمه
exordium U مقدمه سردفتر
preliminarily U بطور مقدمه
preamble U مقدمه سند
forepart U سر ودست مقدمه
popped U بی مقدمه اوردن
prologue U مقدمه پیش گفتار
shortest U بی مقدمه پیش از وقت
pop U بی مقدمه فشار اوردن
prologues U مقدمه پیش گفتار
shorter U بی مقدمه پیش از وقت
short U بی مقدمه پیش از وقت
popped U بی مقدمه فشار اوردن
pops U بی مقدمه فشار اوردن
protasis and epitasis U مقدمه و متن نمایش
prolegomenous U دارای مقدمه طولانی
preamble U سراغاز مقدمه کتاب
i took him up short U بی مقدمه جلو او را گرفتم
preambles U سراغاز مقدمه کتاب
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
introductory U وابسته به مقدمه معارفهای
proem U مقدمه سخنرانی شروع
precritical U مقدمه بحران قبل از وخامت
preambles U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
preamble U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
this wind preludes thunder U این باد مقدمه رعد است
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
premises U خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج میشود خانه ومتعلقات ان
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
dunkrik treaty U معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com