Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prolegomenon
U
مقدماتی کلمات مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
basic unit training
U
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
elemental
U
مقدماتی
introductory
U
مقدماتی
preparatory
U
مقدماتی
prodromal
U
مقدماتی
prolegomenary
U
مقدماتی
preliminaries
U
مقدماتی
elementarily
U
مقدماتی
first
U
مقدماتی
proforma
U
مقدماتی
preliminary
U
مقدماتی
tentative
U
مقدماتی
prolusory
U
مقدماتی
precursive
U
مقدماتی
prolegomenous
U
مقدماتی
preludial
U
مقدماتی
prelusive
U
مقدماتی
introductive
U
مقدماتی
elementary
U
مقدماتی
preparative
U
مقدماتی
rudimental
U
مقدماتی
subassembly
U
مونتاژ مقدماتی
preliminaries
U
مقدمات مقدماتی
preliminary
U
دور مقدماتی
elementary item
U
قلم مقدماتی
prolusion
U
مقاله مقدماتی
primary
U
مقدماتی نخستین
propaedeutic
U
تحصیلات مقدماتی
preliminary
U
مقدمات مقدماتی
elementary
U
مقدماتی پایهای
prelude
U
قسمت مقدماتی
preludes
U
قسمت مقدماتی
interlude
U
نگهداری مقدماتی
interludes
U
نگهداری مقدماتی
responsions
U
ازمون مقدماتی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
preliminaries
U
امتحان مقدماتی
rudiment
U
علوم مقدماتی
propaedeutic
U
تعلیمات مقدماتی
preliminaries
U
دور مقدماتی
first aid
U
کمکهای مقدماتی
preliminary
U
امتحان مقدماتی
primary
U
ابتدایی مقدماتی
introduction to physics
U
فیزیک مقدماتی
preheater
U
گرمکن مقدماتی
junior high school
U
دبیرستان مقدماتی
preparatory response
U
پاسخ مقدماتی
preparative
U
کار مقدماتی
pilot injection
U
تزریق مقدماتی
pilot study
U
بررسی مقدماتی
preceding pass
U
کالیبر مقدماتی
precompression
U
تراکم مقدماتی
preliminary budget
U
بودجه مقدماتی
preliminary design
U
طرح مقدماتی
preliminary expenses
U
هزینههای مقدماتی
preliminary investigation
U
بررسی مقدماتی
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
preliminary test
U
ازمایش مقدماتی
preliminary treatment
U
عملیات مقدماتی
preselection
U
انتخاب مقدماتی
preselector
U
سلکتور مقدماتی
primary
U
مقدماتی اصلی
proforma invoice
U
سیاهه مقدماتی
basic course
U
دوره مقدماتی
basic hole
U
سوراخ مقدماتی
basic research
U
تحقیقات مقدماتی
basic training
U
اموزش مقدماتی
bottom blown converter
U
مبدل دم مقدماتی
economizer
U
کرمکن مقدماتی
proem
U
رساله مقدماتی
elementary gate
U
دریچه مقدماتی
elimination heat
U
دوره مقدماتی
perlim
U
دوره مقدماتی
first cut
U
برش مقدماتی
forehearth
U
کوره مقدماتی
prime color
U
رنگ مقدماتی
pretest
U
امتحان مقدماتی
preliminary works
U
کارهای مقدماتی
basic
U
اساسی مقدماتی
prep
U
مدرسه مقدماتی
preparation
U
اقدام مقدماتی
Travaux preparatoires
U
کارهای مقدماتی
preparations
U
اقدام مقدماتی
heat
U
مسابقه مقدماتی
heats
U
مسابقه مقدماتی
basic
U
مقدماتی اساسی
basics
U
اساسی مقدماتی
basics
U
مقدماتی اساسی
magnetic biasing
U
مغناطیس گردانی مقدماتی
rudimentary knowledge
U
دانش مقدماتی یا نخستین
preparatory students
U
شاگردان تهیه یا مقدماتی
supercharge
U
متراکم کردن مقدماتی
preselect
U
انتخاب کردن مقدماتی
fundamental
U
اصولی مقدماتی اساسی
incipincy
U
وضع مقدماتی ابتدایی
incipience
U
وضع مقدماتی ابتدایی
basic bessemer process
U
فرایند مقدماتی بسمر
basic bessemer converter
U
مبدل مقدماتی بسمر
basic combat training
U
اموزش رزم مقدماتی
basic machine unit
U
واحد دستگاه مقدماتی
black pickling
U
اسید شویی مقدماتی
basic bessemer steel
U
فولاد مقدماتی بسمر
elementary algebra
U
جبر مقدماتی
[ریاضی]
prolusion
U
اثر هنری مقدماتی
eliminator
U
برنه در دور مقدماتی
reconnaissance
U
بازدید مقدماتی اکتشاف
pre load
U
بار کردن مقدماتی
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
pre design estimate
U
براورد مقدماتی طرح
flight
U
بهترین نتیجه دور مقدماتی
pretest
U
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
basic bessemer pig iron
U
اهن خام مقدماتی توماس
preliminary budget forecast
U
پیش بینی مقدماتی بودجه
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
protocol
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocols
U
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
junior college
U
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
strategic reconnaissance
U
بررسی مقدماتی وضع دشمن
literacy
U
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
preparatory
U
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
house of delegates
U
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
basic relay post
U
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
investigated
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
U
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller
U
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
exempt player
U
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate
U
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad
U
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
U
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical
U
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
basic ration
U
جیره مقدماتی جیره مبنا
first pickling
U
اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
speech
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
speeches
U
بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics
U
1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
dictionaries
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary
U
1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
VIP
U
مخفف کلمات
control words
U
کلمات کنترلی
code word
U
کلمات رمزی
verbalist
U
منقد کلمات
the f. words
U
کلمات زیرین
logion
U
کلمات قصار
word salad
U
سالاد کلمات
apothegm
U
کلمات قصار
terminology
U
کلمات فنی
terminologies
U
کلمات فنی
code words
U
کلمات رمزی
i ran the words through
U
ان کلمات را خط زدم
declension
U
صرف کلمات
word of mouth
U
کلمات مصطلح
spate
U
سیل کلمات
addressing
U
و کلمات افست
contents
U
کلمات یک نامه
play on words
<idiom>
U
بازی با کلمات
shan't
U
مخفف کلمات not shall
VIPs
U
مخفف کلمات
malapropism
U
سوء استعمال کلمات
phonics
U
تلفظ وهجاهای کلمات
end spell
U
خاتمه کلمات رمز
in so many words
U
با عین این کلمات
opposites test
U
ازمون کلمات متضاد
padding
U
کلمات یارکوردهای ساختگی
euphony
U
خوش اهنگی کلمات
crossword puzzle
U
جدول کلمات متقاطع
permutation table
U
جدول کلمات رمز
phonetic alphabet
U
کلمات قراردادی مخابراتی
prowords
U
کلمات جلوی جملات
deletes
U
بریدن کلمات یک متن
deleted
U
بریدن کلمات یک متن
delete
U
بریدن کلمات یک متن
charade
U
جدول کلمات متقاطع
jived
U
کلمات بیهوده واحمقانه
jive
U
کلمات بیهوده واحمقانه
reserved words
U
کلمات ذخیره شده
aphorism
U
پند کلمات قصار
aphorisms
U
پند کلمات قصار
Acrimonious words
کلمات تلخ و نیشدار
wordage
U
کلمات واژه بندی
word square
U
جدول کلمات متقاطع
deleting
U
بریدن کلمات یک متن
anastrophe
U
تعویض کلمات یک عبارت
aphorize
U
کلمات قصار گفتن
jiving
U
کلمات بیهوده واحمقانه
jives
U
کلمات بیهوده واحمقانه
she'd
U
مخفف کلمات had sheوwould she
voder
U
یک ترکیب کننده کلمات
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com