Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quantity supplied
U
مقدار عرضه شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quantity of supply
U
مقدار عرضه
Other Matches
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
proffering
U
عرضه
proffers
U
عرضه
offer
U
عرضه
good for nothing
U
بی عرضه
supplying
U
عرضه
proffer
U
عرضه
aggregate supply
U
عرضه کل
supplied
U
عرضه
total supply
U
عرضه کل
slouchy
U
بی عرضه
supply
U
عرضه
proffered
U
عرضه
offers
U
عرضه
efficiency
U
عرضه
inept
U
بی عرضه
offered
U
عرضه
presentation
U
عرضه
presentations
U
عرضه
dowdy
U
بی عرضه
offer
U
عرضه کردن
excess supply
U
عرضه بیش از حد
work effort
U
عرضه کار
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
fixed supply
U
عرضه ثابت
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
supply function
U
تابع عرضه
offered
U
عرضه کردن
supply of money
U
عرضه پول
supply of labor
U
عرضه کار
counter offer
U
عرضه متقابل
supply schedule
U
جدول عرضه
excess supply
U
عرضه اضافی
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
provide
U
عرضه کردن
elastic supply
U
عرضه حساس
elastic supply
U
عرضه با کشش
provides
U
عرضه کردن
change in supply
U
تغییر عرضه
supply management
U
مدیریت عرضه
offers
U
عرضه کردن
supply curve
U
منحنی عرضه
elasticity of supply
U
کشش عرضه
supply constraints
U
محدودیتهای عرضه
supply price
U
قیمت عرضه
presentations
U
ارائه عرضه
present
U
عرضه کردن
presented
U
عرضه کردن
presenting
U
عرضه کردن
presents
U
عرضه کردن
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
presentative
U
عرضه داشتنی
gluts
U
عرضه بیش از حد
glut
U
عرضه بیش از حد
oversupply
U
عرضه بیش از حد
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
money supply
U
عرضه پول
national supply
U
عرضه ملی
joint supply
U
عرضه مشترک
inelastic supply
U
عرضه بی کشش
trial offer
U
عرضه ازمایشی
sampling offer
U
عرضه ازمایشی
supplied
U
عرضه داشتن
jackstraw
U
ادم بی عرضه
money stock
U
عرضه پول
supply
U
عرضه داشتن
supplying
U
عرضه داشتن
disposable
U
قابل عرضه
representable
U
قابل عرضه
presentation
U
ارائه عرضه
exposition
U
عرضه نمایشگاه
expositions
U
عرضه نمایشگاه
market
U
به بازار عرضه کردن
marketed
U
به بازار عرضه کردن
offers
U
پیشکش کردن عرضه
markets
U
به بازار عرضه کردن
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
goon
U
تروریست بی عرضه و نالایق
real money supply
U
عرضه واقعی پول
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marketability
U
قابلیت عرضه در بازار
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
personal service utility
U
عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
goons
U
تروریست بی عرضه و نالایق
offered
U
پیشکش کردن عرضه
scruff
U
ادم بی عرضه وفقیر
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
supply side economics
U
اقتصاد طرفدار عرضه
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
offer
U
پیشکش کردن عرضه
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
elastic supply
U
عرضه انعطاف پذیر
marketable
U
قابل عرضه دربازار
disposure
U
نمایش عرضه داشت
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
long run industry supply curve
U
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
loanable funds
U
وجوه قابل عرضه به بازار پول
lot
U
جنس عرضه شده برای فروش
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sad sack
U
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
readout
U
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
commodities
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
letters patent
U
نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
tender
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
U
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
say's law
U
عرضه تقاضای خودرا بوجود می اورد بنابراین تعادل همواره در سطح اشتغال کامل وجود خواهدداشت
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
extent
U
حد مقدار
values
U
مقدار
modicum
U
مقدار کم
dealt
U
مقدار
value
U
مقدار
batch
U
مقدار
batches
U
مقدار
measurment
U
مقدار
valuing
U
مقدار
spatters
U
مقدار کم
spattering
U
مقدار کم
spattered
U
مقدار کم
spatter
U
مقدار کم
quantum
U
مقدار
iso quant
U
مقدار
soupcon
U
مقدار کم
royalty tonnage
U
مقدار
quantity
U
مقدار
magnitude
U
مقدار
sizes
U
مقدار
sum
U
مقدار
percentage
U
مقدار
percentages
U
مقدار
total
U
مقدار
scantling
U
مقدار
smidgin
U
مقدار کم
smidgen
U
مقدار کم
size
U
مقدار
summa
U
مقدار
amounts
U
مقدار
amounted
U
مقدار
single valued
U
تک مقدار
amount
U
مقدار
sprinkling
U
مقدار کم
volume discount
U
مقدار
amounting
U
مقدار
sup
U
مقدار
supped
U
مقدار
truth table
U
دو مقدار
supping
U
مقدار
sups
U
مقدار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com